به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق

1650عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق
حسن را در پرده بر چون در ته دامن خلق
در لحد جویا چراغم روشن از مهر علی است
گو نباشد بر سر خاکم پس از مردن خلق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...2شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 3شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 4شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 5شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 6شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 7شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...8شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...9شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 10شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 11شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 12شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 13شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...14شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 15شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...16شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 17شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 18شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 19شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 20شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 21شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 22شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 23شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 24شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 25شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 26شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 27شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...28شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...29شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...30شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 31شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 32شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...33شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 34شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 35شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...36شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 37شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 38شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...39شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...40شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 41شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 42شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 43شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...44شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...45شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...46شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...47شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 48شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 49شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...50شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...51شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...52شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 53شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...54شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...55شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 56شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...57شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...58شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 59شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...60شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...61شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 62شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 63شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 64شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 65شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...66شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...67شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 68شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 69شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...70شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...71شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 72شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 73شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...74شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...75شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...76شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...77شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 78شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 79شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 80شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...81شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 82شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 83شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 84شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 85شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 86شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 87شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 88شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 89شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...90شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...91شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...92شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 93شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...94شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 95شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...96شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 97شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...98شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...99شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...100شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...101شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 102شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 103شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 104شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 105شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...106شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 107شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...108شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...109شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...110شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 111شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...112شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 113شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 114شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...115شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...116شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 117شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 118شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 119شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 120شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 121شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...122شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 123شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...124شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...125شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...126شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 127شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 128شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...129شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 130شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 131شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 132شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...133شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...134شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 135شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 136شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 137شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 138شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...139شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...140شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 141شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 142شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 143شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...144شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 145شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...146شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...147شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 148شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 149شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 150شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...151شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 152شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...153شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 154شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...155شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...156شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...157شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 158شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 159شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 160شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...161شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...162شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!163شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 164شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 165شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...166شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 167شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 168شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 169شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 170شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...171شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 172شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 173شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 174شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...175شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 176شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 177شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...178شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 179شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...180شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 181شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...182شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 183شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 184شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 185شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 186شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...187شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 188شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 189شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 190شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 191شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 192شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 193شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 194شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 195شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...196شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 197شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...198شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 199شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 200شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 201شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 202شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 203شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...204شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...205شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 206شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 207شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...208شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...209شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...210شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 211شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 212شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 213شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...214شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...215شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...216شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 217شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 218شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 219شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 220شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 221شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...222شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 223شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...224شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...225شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...226شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...227شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...228شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...229شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...230شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...231شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 232شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 233شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...234شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 235شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 236شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...237شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...238شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...239شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...240شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 241شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...242شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...243شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 244شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 245شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 246شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...247شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 248شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 249شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...250شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...251شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 252شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...253شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 254شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...255شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...256شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 257شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 258شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 259شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...260شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...261شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...262شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...263شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 264شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 265شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...266شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...267شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 268شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...269شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 270شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...271شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟272شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...273شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...274شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...275شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 276شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...277شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 278شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 279شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 280شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...281شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 282شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 283شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 284شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...285شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 286شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...287شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...288شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...289شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 290شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...291شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...292شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...293شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 294شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...295شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 296شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...297شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...298شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 299شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 300شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 301شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 302شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 303شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ