به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خلق

1630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خلق
همچو راز می پرستان است رسوا پیش خلق
نخوت ارباب همت بدتر از دون همتی است
سر فرود آرم گه ریزش چو مینا پیش خلق
با وجود بیوفایی دوست می دارم ترا
سخت پیش من عزیزی همچو دنیا پیش خلق
اهل همت را بود مردن ز فرط احتیاج
بهتر از بردن پی روزی تقاضا پیش خلق
خامشی بگزین که جویا اهل دل را می کند
لب گشودن همچو بوی غنچه رسوا پیش خلق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 2شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...3شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...4شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 5شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 6شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 7شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 8شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...9شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 10شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...11شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 12شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 13شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 14شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 15شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 16شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 17شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 18شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 19شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 20شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 21شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 22شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...23شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...24شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...25شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 26شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 27شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...28شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 29شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 30شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...31شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 32شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 33شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...34شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...35شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 36شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 37شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 38شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...39شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...40شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...41شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...42شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 43شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 44شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...45شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...46شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...47شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 48شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...49شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...50شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 51شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...52شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...53شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 54شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...55شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...56شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 57شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 58شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 59شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 60شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...61شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...62شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 63شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 64شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...65شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...66شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 67شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 68شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...69شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...70شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...71شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...72شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 73شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 74شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 75شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...76شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 77شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 78شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 79شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 80شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 81شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 82شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 83شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 84شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...85شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...86شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...87شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 88شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...89شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 90شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...91شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 92شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...93شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...94شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...95شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...96شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 97شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 98شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 99شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 100شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...101شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 102شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...103شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...104شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...105شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 106شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...107شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 108شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 109شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...110شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...111شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 112شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 113شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 114شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 115شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 116شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...117شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 118شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...119شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...120شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...121شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 122شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 123شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...124شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 125شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 126شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 127شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...128شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...129شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 130شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 131شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 132شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 133شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...134شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...135شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 136شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 137شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 138شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...139شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 140شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...141شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...142شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 143شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 144شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 145شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...146شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 147شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...148شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 149شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...150شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...151شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...152شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 153شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 154شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 155شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...156شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...157شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!158شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 159شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 160شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...161شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 162شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 163شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 164شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 165شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...166شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 167شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 168شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 169شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...170شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 171شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 172شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...173شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 174شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...175شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 176شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...177شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 178شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 179شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 180شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 181شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...182شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 183شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 184شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 185شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 186شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 187شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 188شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 189شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 190شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...191شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 192شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...193شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 194شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 195شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 196شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 197شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 198شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...199شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...200شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 201شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 202شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...203شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...204شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...205شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 206شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 207شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 208شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...209شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...210شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...211شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 212شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 213شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 214شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 215شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 216شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...217شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 218شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...219شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...220شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...221شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...222شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...223شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...224شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...225شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...226شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 227شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 228شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...229شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 230شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 231شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...232شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...233شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...234شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...235شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 236شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...237شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...238شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 239شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 240شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 241شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...242شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 243شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 244شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...245شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...246شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 247شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...248شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 249شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...250شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...251شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 252شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 253شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 254شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...255شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...256شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...257شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...258شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 259شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 260شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...261شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...262شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 263شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...264شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 265شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...266شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟267شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...268شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...269شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...270شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 271شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...272شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 273شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 274شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 275شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...276شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 277شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 278شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 279شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...280شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 281شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...282شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...283شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...284شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 285شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...286شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...287شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...288شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 289شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...290شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 291شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...292شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...293شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 294شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 295شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 296شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 297شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 298شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ