به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط

1540عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط
عالم بهم برآمده از بیحساب خط
در چشم دید سرخی آن لعل نکته سنج
شنجرف سر سخن بود اندر کتاب خط
زآن روی شعله ناک چو مویی بر آتش است
بر عارضش مشاهده کن پیچ و تاب خط
نگذشته اول آنکه بطومار زلف تار
روشن نکرده است سواد کتاب خط
در چشم عاشقان ز بناگوش و پشت لب
پیداست در کتاب رخش فصل و باب خط
افتد بدام دل چو ز زنجیر شد رها
گه داغ زلف یارم و گاهی کباب خط
جویا به روز ابر خوش آینده است می
سرمست باش شد چو رخش در نقاب خط

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 2شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 3شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 4شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 5شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...6شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...7شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 8شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 9شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 10شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 11شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 12شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...13شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...14شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 15شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 16شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 17شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 18شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...19شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 20شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...21شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 22شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 23شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 24شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 25شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 26شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 27شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 28شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 29شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 30شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 31شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 32شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...33شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...34شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...35شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 36شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 37شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...38شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 39شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 40شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...41شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 42شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 43شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...44شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...45شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 46شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 47شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 48شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...49شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...50شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...51شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...52شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 53شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 54شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...55شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...56شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...57شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 58شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...59شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...60شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 61شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...62شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...63شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 64شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...65شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...66شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 67شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 68شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 69شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 70شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...71شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...72شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 73شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 74شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...75شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...76شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 77شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 78شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...79شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...80شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...81شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...82شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 83شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 84شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 85شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...86شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 87شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 88شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 89شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 90شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 91شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 92شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 93شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 94شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...95شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...96شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...97شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 98شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...99شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 100شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...101شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 102شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...103شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...104شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...105شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...106شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 107شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 108شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 109شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 110شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...111شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 112شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...113شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...114شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...115شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 116شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...117شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 118شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 119شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...120شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...121شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 122شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 123شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 124شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 125شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 126شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...127شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 128شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...129شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...130شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...131شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 132شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 133شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...134شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 135شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 136شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 137شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...138شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...139شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 140شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 141شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 142شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 143شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...144شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...145شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 146شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 147شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 148شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...149شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 150شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...151شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...152شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 153شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 154شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 155شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...156شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 157شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...158شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 159شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...160شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...161شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...162شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 163شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 164شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 165شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...166شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...167شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!168شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 169شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 170شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...171شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 172شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 173شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 174شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 175شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...176شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 177شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 178شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 179شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...180شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 181شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 182شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...183شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 184شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...185شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 186شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...187شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 188شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 189شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 190شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 191شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...192شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 193شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 194شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 195شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 196شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 197شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 198شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 199شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 200شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...201شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 202شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...203شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 204شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 205شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 206شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 207شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 208شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...209شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...210شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 211شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 212شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...213شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...214شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...215شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 216شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 217شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 218شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...219شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...220شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...221شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 222شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 223شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 224شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 225شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 226شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...227شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 228شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...229شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...230شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...231شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...232شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...233شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...234شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...235شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...236شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 237شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 238شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...239شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 240شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 241شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...242شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...243شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...244شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...245شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 246شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...247شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...248شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 249شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 250شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 251شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...252شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 253شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 254شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...255شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...256شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 257شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...258شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 259شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...260شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...261شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 262شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 263شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 264شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...265شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...266شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...267شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...268شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 269شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 270شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...271شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...272شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 273شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...274شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 275شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...276شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟277شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...278شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...279شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...280شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 281شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...282شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 283شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 284شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 285شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...286شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 287شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 288شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 289شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...290شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 291شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...292شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...293شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...294شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 295شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...296شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...297شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...298شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 299شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...300شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 301شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...302شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...303شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 304شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 305شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 306شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 307شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 308شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ