به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگین مباش

2160عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل به عشق از بستگی وا می شود غمگین مباش
عاقبت این قطره دریا می شود غمگین مباش
نقد جان بیعانهٔ یک بوسه زان لعل لب است
شاد زی ایدل که سودا می شود غمگین مباش
در حصول مدعا بیتابیی در کار نیست
گر نشد امروز فردا می شود غمگین مباش
عیش خود را تلخ از زهراب نومیدی مکن
کام دل آخر مهیا می شود غمگین مباش
گر نشد کام دلت حاصل مشو در اضطراب
صبر در کار است جویا! می شود، غمگین مباش!‏

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...2شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...3شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 4شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 5شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...6شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 7شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...8شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...9شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 10شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 11شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 12شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...13شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 14شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 15شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 16شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...17شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 18شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 19شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 20شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 21شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 22شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 23شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...24شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...25شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 26شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 27شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 28شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 29شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 30شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...31شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...32شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 33شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 34شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 35شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 36شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...37شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 38شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...39شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 40شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 41شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 42شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 43شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 44شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 45شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 46شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 47شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 48شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 49شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 50شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...51شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...52شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...53شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 54شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 55شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...56شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 57شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 58شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...59شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 60شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 61شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...62شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...63شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 64شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 65شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 66شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...67شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...68شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...69شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...70شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 71شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 72شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...73شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...74شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...75شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 76شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...77شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...78شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 79شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...80شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...81شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 82شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...83شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...84شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 85شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 86شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 87شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 88شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...89شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...90شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 91شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 92شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...93شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...94شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 95شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 96شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...97شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...98شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...99شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...100شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 101شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 102شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 103شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...104شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 105شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 106شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 107شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 108شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 109شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 110شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 111شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 112شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...113شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...114شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...115شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 116شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...117شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 118شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...119شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 120شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...121شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...122شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...123شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...124شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 125شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 126شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 127شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 128شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...129شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 130شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...131شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...132شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...133شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 134شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...135شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 136شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 137شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...138شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...139شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 140شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 141شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 142شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 143شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 144شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...145شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 146شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...147شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...148شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...149شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 150شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 151شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...152شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 153شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 154شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 155شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...156شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...157شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 158شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 159شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 160شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 161شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...162شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...163شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 164شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 165شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 166شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...167شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 168شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...169شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...170شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 171شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 172شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 173شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...174شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 175شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...176شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 177شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...178شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...179شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...180شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 181شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 182شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 183شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...184شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...185شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!186شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 187شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 188شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...189شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 190شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 191شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 192شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 193شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...194شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 195شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 196شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 197شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...198شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 199شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 200شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...201شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 202شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...203شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 204شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...205شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 206شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 207شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 208شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 209شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...210شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 211شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 212شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 213شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 214شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 215شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 216شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 217شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 218شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...219شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 220شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...221شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 222شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 223شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 224شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 225شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 226شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...227شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...228شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 229شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 230شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...231شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...232شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...233شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 234شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 235شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 236شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...237شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...238شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...239شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 240شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 241شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 242شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 243شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 244شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...245شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 246شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...247شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...248شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...249شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...250شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...251شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...252شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...253شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...254شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 255شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 256شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...257شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 258شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 259شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...260شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...261شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...262شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...263شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 264شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...265شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...266شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 267شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 268شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 269شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...270شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 271شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 272شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...273شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...274شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 275شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...276شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 277شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...278شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...279شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 280شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 281شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 282شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...283شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...284شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...285شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...286شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 287شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 288شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...289شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...290شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 291شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...292شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 293شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...294شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟295شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...296شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...297شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...298شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 299شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...300شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 301شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 302شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 303شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...304شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 305شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 306شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 307شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...308شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 309شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...310شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...311شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...312شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 313شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...314شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...315شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...316شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 317شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...318شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 319شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...320شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...321شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 322شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 323شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 324شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 325شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 326شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ