کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بود لبریز صهبای لطافت ساغر رنگش
    زند پهلو بموج نکهت گل جوهر رنگش
    بچشم کم مبین سیمای دردآلود عاشق را
    که باشد آتشی پنهان ته خاکستر رنگش
    چه نسبت شمع گل را با فروغ حسن رخسارش
    شود در بلبل و پروانه خونها بر سر رنگش
    چنان کز آفتاب آیینهٔ مه را جلا باشد
    بود پیماهٔ سرشار می روشنگر رنگش
    بزور پرتگالی زادهٔ بیباک یعنی می
    فرنگ حسن را تسخیر کرده کافر رنگش
    گوارا باد صاف غم کسی را کز ضعیفی ها
    شکست آماده باشد در پریدن شهپر رنگش
    زبان شکوهٔ جویا مرصع خوان شکر آمد
    چو یاقوت سرشکش شد نمایان بر زر رنگش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha