به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش

1730عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شکاریی که دلم گشته است نخجیرش
صدای شیر به گشو آید از نی تیرش
به صد زبان خموشی جواب ناله دهد
چو بوی غنچه نهان در لب است تقریرش
صفای غبغبش از ماه، گوی خوبی برد
مگر ز آب گهر کرده اند تخمیرش
بسوخت گرمی خونم چو آه تیرش را
ز سخت جانی من اره گشت شمشیرش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...2شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 3شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...4شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...5شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 6شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 7شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 8شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...9شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 10شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 11شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 12شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...13شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 14شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 15شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 16شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 17شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 18شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 19شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...20شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...21شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 22شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 23شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 24شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 25شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 26شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...27شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...28شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 29شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 30شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 31شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 32شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...33شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 34شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...35شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 36شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 37شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 38شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 39شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 40شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 41شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 42شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 43شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 44شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 45شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 46شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...47شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...48شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...49شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 50شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 51شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...52شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 53شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 54شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...55شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 56شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 57شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...58شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...59شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 60شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 61شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 62شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...63شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...64شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...65شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...66شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 67شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 68شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...69شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...70شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...71شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 72شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...73شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...74شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 75شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...76شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...77شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 78شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...79شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...80شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 81شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 82شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 83شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 84شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...85شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...86شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 87شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 88شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...89شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...90شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 91شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 92شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...93شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...94شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...95شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...96شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 97شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 98شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 99شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...100شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 101شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 102شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 103شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 104شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 105شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 106شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 107شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 108شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...109شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...110شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...111شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 112شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...113شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 114شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...115شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 116شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...117شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...118شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...119شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...120شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 121شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 122شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 123شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 124شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...125شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 126شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...127شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...128شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...129شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 130شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...131شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 132شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 133شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...134شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...135شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 136شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 137شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 138شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 139شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 140شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...141شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 142شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...143شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...144شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...145شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 146شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 147شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...148شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 149شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 150شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 151شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...152شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...153شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 154شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 155شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 156شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 157شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...158شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...159شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 160شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 161شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 162شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...163شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 164شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...165شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...166شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 167شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 168شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 169شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...170شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 171شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...172شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 173شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...174شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...175شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...176شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 177شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 178شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 179شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...180شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...181شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!182شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 183شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 184شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...185شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 186شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 187شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 188شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 189شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...190شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 191شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 192شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 193شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...194شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 195شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 196شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...197شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 198شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...199شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 200شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...201شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 202شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 203شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 204شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 205شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...206شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 207شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 208شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 209شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 210شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 211شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 212شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 213شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 214شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...215شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 216شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...217شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 218شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 219شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 220شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 221شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 222شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...223شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...224شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 225شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 226شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...227شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...228شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...229شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 230شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 231شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 232شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...233شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...234شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...235شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 236شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 237شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 238شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 239شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 240شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...241شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 242شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...243شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...244شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...245شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...246شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...247شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...248شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...249شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...250شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 251شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 252شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...253شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 254شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 255شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...256شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...257شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...258شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...259شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 260شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...261شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...262شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 263شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 264شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 265شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...266شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 267شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 268شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...269شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...270شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 271شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...272شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 273شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...274شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...275شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 276شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 277شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 278شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...279شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...280شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...281شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...282شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 283شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 284شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...285شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...286شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 287شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...288شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 289شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...290شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟291شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...292شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...293شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...294شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 295شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...296شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 297شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 298شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 299شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...300شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 301شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 302شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 303شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...304شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 305شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...306شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...307شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...308شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 309شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...310شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...311شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...312شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 313شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...314شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 315شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...316شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...317شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 318شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 319شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 320شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 321شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 322شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ