کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بتی که برده دلم زلف عنبر بویش
    نشسته نکهت سنبل چو گرد بر مویش
    چرا دلم نکشد ناز چشم دلجویش
    که ناوک مژهٔ او بود ترازویش
    کسی بود به جهان دوربین که پیش نظر
    نهاد عینک از آیینه های زانویش
    به شیشهٔ خانهٔ افلاک رخنه اندازد
    چنین به خویش ببالد هواگر از بویش
    شدیم خاک نشین دری که صد خورشید
    ز پا فتاده تر از نقش پاست بر کویش
    خوی حجاب ز رخ انجم انجم افشاند
    چو آفتاب شود چهرهٔ با گل رویش
    تو خال گوشهٔ ابرو مگو که مبتذل است
    بگوی جویا زاغ کمان ابرویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha