کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خویش
    گنجها در خویشتن یابی ز نسپردن به خویش
    خودفروشی را رواج از تست در بازار دهر
    کرده ای برپا دکانی از فرو چیدن به خویش
    فکر کنه ذات حق، در گمرهی می افکند
    چاه این راهست سالک را فرو رفتن به خویش
    معنی ام را می توان از صورت احوال یافت
    گشته ام طومار شرح غم زپیچیدن به خویش
    خویشتن بینی گهر را ساخت از دریا جدا
    جان من چندین چه وابسته است وابستن به خویش
    دشمنت را نیستی راضی به دنیا داشتن
    هر چه نپسندی به او نتوان پسندیدن به خویش
    آتشم اما به غیر از ذوق عشق افسرده ام
    از هوای سرو قدی می زنم دامن به خویش
    یادگیر از صبحدم جویا سبکروحی، که صبح
    گشته گنجور عجب نقدی ز نسپردن به خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha