به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش

1730عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش
غافل زحالم ای ز خدا بیخبر مباش
ترسم به جادهٔ رگ سنگ افتدت گذار
مانند نیشتر همه جا خیره سر مباش
بینی به روی هر که نگاهش به سوی تست
مانند شمع بزم پریشان نظر مباش
یک ره ز رفتن پدرانت حساب گیر
مغرور پنج روزه حیات ای پسر مباش
رنگ پریده سنگ ره رفتن از خود است
یعنی رفیق همره کاهل سفر مباش
جویا بنای قصر عمل را دهد به آب
مغرور اشک ریزی مژگان تر مباش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...2شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 3شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...4شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...5شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...6شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...7شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 8شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 9شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...10شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 11شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...12شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...13شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 14شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 15شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 16شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...17شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 18شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 19شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 20شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...21شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 22شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 23شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 24شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 25شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 26شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 27شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...28شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...29شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 30شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 31شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 32شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 33شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 34شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...35شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...36شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 37شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 38شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 39شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 40شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...41شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 42شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...43شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 44شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 45شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 46شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 47شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 48شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 49شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 50شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 51شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 52شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 53شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 54شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...55شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...56شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...57شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 58شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 59شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...60شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 61شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 62شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...63شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 64شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 65شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...66شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...67شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 68شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 69شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 70شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...71شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...72شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...73شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...74شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 75شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 76شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...77شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...78شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...79شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 80شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...81شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...82شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 83شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...84شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...85شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 86شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...87شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...88شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 89شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 90شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 91شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 92شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...93شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...94شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 95شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 96شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...97شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...98شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 99شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 100شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...101شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...102شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...103شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...104شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 105شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 106شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 107شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...108شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 109شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 110شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 111شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 112شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 113شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 114شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 115شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 116شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...117شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...118شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...119شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 120شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...121شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 122شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...123شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 124شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...125شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...126شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...127شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...128شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 129شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 130شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 131شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 132شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...133شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 134شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...135شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...136شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...137شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 138شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...139شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 140شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 141شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...142شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...143شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 144شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 145شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 146شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 147شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 148شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...149شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 150شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...151شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...152شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...153شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 154شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 155شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...156شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 157شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 158شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 159شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...160شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...161شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 162شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 163شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 164شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 165شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...166شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...167شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 168شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 169شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 170شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...171شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 172شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...173شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...174شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 175شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 176شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 177شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...178شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 179شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...180شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 181شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...182شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...183شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...184شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 185شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 186شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 187شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...188شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...189شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!190شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 191شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 192شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...193شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 194شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 195شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 196شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 197شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...198شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 199شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 200شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 201شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...202شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 203شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 204شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...205شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 206شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...207شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 208شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...209شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 210شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 211شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 212شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 213شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...214شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 215شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 216شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 217شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 218شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 219شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 220شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 221شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 222شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...223شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 224شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...225شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 226شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 227شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 228شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 229شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 230شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...231شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...232شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 233شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 234شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...235شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...236شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...237شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 238شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 239شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 240شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...241شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...242شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...243شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 244شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 245شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 246شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 247شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 248شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...249شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 250شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...251شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...252شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...253شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...254شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...255شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...256شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...257شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...258شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 259شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 260شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...261شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 262شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 263شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...264شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...265شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...266شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...267شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 268شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...269شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...270شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 271شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 272شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 273شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...274شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 275شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 276شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...277شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...278شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 279شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...280شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 281شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...282شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...283شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 284شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 285شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 286شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...287شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...288شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...289شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...290شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 291شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 292شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...293شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...294شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 295شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...296شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 297شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...298شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟299شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...300شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...301شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...302شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 303شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...304شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 305شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 306شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 307شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...308شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 309شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 310شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 311شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...312شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 313شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...314شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...315شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...316شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 317شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...318شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...319شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...320شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 321شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...322شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 323شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...324شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...325شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 326شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 327شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 328شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 329شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 330شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ