کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پای هر نخلی که بوسیدم به دوران بهار
    در چمن گل بر سرم افشاند احسان بهار
    از زمین هر قطرهٔ باران برویاند گلی
    تخم گویی به خاک افشاند نیسان بهار
    چون نباشد در چمن حیرت نگه نرگس که نیست
    چشم را سیری زنعمتهای الوان بهار
    تا ببندد غنچه را زنار از رگهای ابر
    در فرنگستان گلشن شد کپستان بهار
    چشم، نرگس، برگ گل، لب، سبزهٔ نوخیز، خط
    رخ، بهار و کاکلت، ابر پریشان بهار
    هر کف خالی بود دست نگارین دگر
    سایه گستر بر زمین شد ابر احسان بهار
    شد نسیم نوبهاران روح در جسم زمین
    خاک را جویا روان بخشید باران بهار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha