به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هنوز

1770عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هنوز
تنگ دارد شوق آغوشش در آغوشم هنوز
بر زمین ناید غبار من ز دوش گردباد
بیقرار گردش آن چشم می نوشم هنوز
ای صبا مشت غبارم را به چشم کم مبین
از هواداران آن سرو قباپوشم هنوز
بر نمی خیزد غبارم ای نسیم از روی خاک
دست و پا گم کردهٔ آن چشم می نوشم هنوز
با وجود وصل ای جویا به رنگ زلف او
تیره روز از عشق آن صبح بناگوشم هنوز
نشکفته غنچه ای ز نسیم سحر هنوز
نگشاده است مرغ دلم بال و پر هنوز
صد منزل از قلمرو عنقا گذشته ایم
ناکرده نیم گام هم از خود سفر هنوز
گشتیم خاک راه و به بزمت ز آه ما
پیچیده است بوی کباب جگر هنوز
با آنکه سیل گریهٔ تلخم ز سر گذشت
لعلت بود زخندهٔ نهان در شکر هنوز
در خاک بیقرار چو مویی در آتشم
در پیچ و تاب داردم آن خوش کمر هنوز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 2شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...3شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 4شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 5شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...6شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 7شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...8شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 9شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...10شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 11شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 12شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...13شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 14شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...15شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 16شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...17شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...18شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...19شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 20شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 21شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...22شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 23شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 24شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...25شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...26شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...27شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...28شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 29شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...30شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...31شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...32شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...33شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 34شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 35شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...36شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 37شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...38شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...39شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 40شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 41شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 42شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...43شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 44شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 45شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 46شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...47شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 48شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 49شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 50شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 51شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 52شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 53شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...54شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...55شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 56شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 57شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 58شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 59شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 60شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...61شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...62شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 63شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 64شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 65شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 66شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...67شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 68شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...69شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 70شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 71شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 72شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 73شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 74شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 75شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 76شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 77شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 78شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 79شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 80شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...81شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...82شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...83شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 84شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 85شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...86شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 87شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 88شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...89شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 90شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 91شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...92شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...93شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 94شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 95شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 96شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...97شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...98شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...99شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...100شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 101شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 102شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...103شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...104شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...105شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 106شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...107شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...108شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 109شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...110شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...111شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 112شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...113شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...114شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 115شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 116شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 117شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 118شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...119شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...120شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 121شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 122شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...123شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...124شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 125شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 126شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...127شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...128شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...129شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...130شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 131شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 132شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 133شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...134شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 135شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 136شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 137شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 138شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 139شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 140شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 141شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 142شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...143شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...144شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...145شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 146شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...147شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 148شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...149شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 150شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...151شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...152شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...153شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...154شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 155شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 156شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 157شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 158شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...159شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 160شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...161شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...162شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...163شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 164شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...165شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 166شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 167شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...168شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...169شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 170شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 171شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 172شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 173شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 174شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...175شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 176شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...177شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...178شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...179شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 180شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 181شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...182شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 183شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 184شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 185شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...186شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...187شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 188شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 189شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 190شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 191شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...192شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...193شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 194شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 195شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 196شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...197شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 198شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...199شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...200شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 201شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 202شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 203شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...204شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 205شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...206شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 207شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...208شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...209شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...210شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 211شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 212شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 213شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...214شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...215شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!216شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 217شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 218شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...219شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 220شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 221شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 222شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 223شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...224شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 225شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 226شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 227شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...228شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 229شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 230شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...231شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 232شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...233شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 234شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...235شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 236شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 237شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 238شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 239شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...240شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 241شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 242شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 243شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 244شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 245شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 246شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 247شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 248شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...249شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 250شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...251شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 252شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 253شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 254شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 255شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 256شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...257شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...258شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 259شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 260شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...261شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...262شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...263شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 264شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 265شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 266شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...267شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...268شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...269شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 270شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 271شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 272شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 273شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 274شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...275شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 276شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...277شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...278شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...279شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...280شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...281شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...282شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...283شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...284شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 285شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 286شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...287شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 288شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 289شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...290شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...291شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...292شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...293شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 294شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...295شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...296شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 297شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 298شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 299شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...300شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 301شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 302شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...303شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...304شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 305شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...306شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 307شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...308شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...309شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 310شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 311شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 312شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...313شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...314شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...315شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...316شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 317شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 318شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...319شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...320شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 321شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...322شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 323شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...324شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟325شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...326شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...327شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...328شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 329شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...330شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 331شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 332شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 333شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...334شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 335شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 336شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 337شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...338شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 339شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...340شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...341شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...342شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 343شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...344شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...345شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...346شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 347شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...348شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 349شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...350شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...351شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 352شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 353شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 354شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 355شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 356شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ