به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد در کفش

1840عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد در کفش
قطرهٔ می سوزش تبخاله دارد در کفش
کرده گلچین سخت بیرحمانه تاراج چمن
چون جرس هر غنچهٔ گل ناله دارد در کفش
نور مه بخشید عکس عارض او باده را
خط جام امشب نمود هاله دارد در کفش
عارضت تا در چمن آتش فروز رشک شد
گل ز هر برگی جگر پرکاله دارد در کفش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...2شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...3شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 4شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 5شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...6شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 7شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 8شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...9شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...10شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...11شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...12شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 13شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...14شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...15شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...16شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...17شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 18شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 19شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...20شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 21شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...22شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...23شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 24شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 25شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 26شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...27شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 28شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 29شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 30شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...31شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 32شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 33شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 34شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 35شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 36شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 37شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...38شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...39شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 40شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 41شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 42شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 43شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 44شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...45شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...46شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 47شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 48شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 49شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 50شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...51شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 52شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...53شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 54شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 55شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 56شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 57شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 58شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 59شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 60شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 61شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 62شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 63شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 64شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...65شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...66شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...67شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 68شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 69شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...70شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 71شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 72شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...73شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 74شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 75شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...76شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...77شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 78شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 79شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 80شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...81شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...82شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...83شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...84شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 85شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 86شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...87شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...88شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...89شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 90شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...91شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...92شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 93شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...94شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...95شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 96شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...97شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...98شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 99شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 100شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 101شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 102شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...103شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...104شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 105شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 106شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...107شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...108شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 109شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 110شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...111شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...112شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...113شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...114شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 115شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 116شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 117شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...118شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 119شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 120شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 121شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 122شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 123شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 124شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 125شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 126شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...127شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...128شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...129شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 130شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...131شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 132شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...133شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 134شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...135شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...136شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...137شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...138شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 139شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 140شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 141شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 142شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...143شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 144شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...145شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...146شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...147شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 148شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...149شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 150شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 151شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...152شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...153شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 154شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 155شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 156شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 157شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 158شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...159شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 160شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...161شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...162شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...163شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 164شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 165شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...166شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 167شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 168شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 169شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...170شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...171شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 172شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 173شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 174شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 175شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...176شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...177شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 178شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 179شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 180شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...181شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 182شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...183شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...184شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 185شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 186شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 187شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...188شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 189شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...190شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 191شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...192شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...193شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...194شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 195شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 196شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 197شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...198شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...199شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!200شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 201شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 202شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...203شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 204شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 205شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 206شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 207شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...208شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 209شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 210شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 211شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...212شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 213شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 214شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...215شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 216شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...217شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 218شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...219شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 220شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 221شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 222شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 223شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...224شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 225شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 226شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 227شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 228شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 229شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 230شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 231شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 232شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...233شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 234شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...235شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 236شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 237شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 238شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 239شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 240شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...241شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...242شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 243شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 244شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...245شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...246شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...247شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 248شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 249شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 250شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...251شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...252شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...253شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 254شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 255شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 256شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 257شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 258شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...259شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 260شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...261شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...262شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...263شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...264شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...265شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...266شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...267شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...268شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 269شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 270شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...271شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 272شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 273شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...274شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...275شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...276شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...277شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 278شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...279شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...280شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 281شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 282شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 283شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...284شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 285شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 286شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...287شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...288شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 289شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...290شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 291شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...292شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...293شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 294شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 295شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 296شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...297شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...298شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...299شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...300شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 301شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 302شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...303شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...304شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 305شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...306شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 307شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...308شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟309شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...310شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...311شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...312شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 313شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...314شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 315شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 316شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 317شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...318شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 319شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 320شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 321شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...322شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 323شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...324شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...325شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...326شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 327شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...328شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...329شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...330شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 331شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...332شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 333شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...334شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...335شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 336شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 337شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 338شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 339شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 340شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ