به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش

1710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش
پر در پر عنقا بپریدم ز بپریدم ز بر خویش
تا بام قفس قوت پرواز ندارم
شرمنده ام از کوتهی بال و پر خویش
پیوند سرین را به میان تو چو بیند
عاشق بود ار کوه نبندد کمر خویش
یکبار به گرد سر او گشتم و چون شمع
گردم همهٔ عمر به قربان سر خویش
جویا شده ام واله این مصرع سالک
‏«طاووس اسیر است به گلدام پر خویش»‏

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 2شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 3شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...4شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...5شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...6شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...7شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 8شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...9شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...10شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...11شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...12شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 13شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 14شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...15شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 16شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...17شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...18شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 19شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 20شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 21شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...22شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 23شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 24شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 25شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...26شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 27شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 28شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 29شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 30شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 31شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 32شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...33شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...34شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 35شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 36شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 37شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 38شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 39شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...40شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...41شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 42شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 43شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 44شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 45شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...46شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 47شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...48شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 49شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 50شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 51شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 52شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 53شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 54شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 55شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 56شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 57شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 58شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 59شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...60شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...61شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...62شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 63شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 64شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...65شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 66شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 67شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...68شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 69شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 70شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...71شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...72شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 73شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 74شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 75شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...76شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...77شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...78شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...79شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 80شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 81شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...82شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...83شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...84شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 85شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...86شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...87شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 88شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...89شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...90شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 91شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...92شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...93شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 94شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 95شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 96شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 97شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...98شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...99شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 100شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 101شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...102شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...103شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 104شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 105شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...106شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...107شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...108شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...109شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 110شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 111شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 112شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...113شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 114شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 115شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 116شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 117شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 118شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 119شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 120شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 121شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...122شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...123شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...124شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 125شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...126شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 127شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...128شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 129شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...130شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...131شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...132شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...133شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 134شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 135شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 136شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 137شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...138شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 139شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...140شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...141شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...142شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 143شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...144شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 145شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 146شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...147شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...148شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 149شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 150شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 151شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 152شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 153شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...154شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 155شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...156شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...157شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...158شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 159شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 160شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...161شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 162شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 163شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 164شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...165شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...166شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 167شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 168شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 169شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 170شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...171شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...172شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 173شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 174شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 175شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...176شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 177شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...178شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...179شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 180شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 181شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 182شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...183شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 184شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...185شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 186شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...187شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...188شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...189شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 190شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 191شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 192شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...193شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...194شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!195شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 196شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 197شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...198شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 199شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 200شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 201شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 202شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...203شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 204شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 205شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 206شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...207شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 208شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 209شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...210شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 211شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...212شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 213شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...214شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 215شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 216شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 217شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 218شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...219شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 220شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 221شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 222شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 223شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 224شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 225شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 226شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 227شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...228شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 229شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...230شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 231شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 232شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 233شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 234شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 235شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...236شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...237شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 238شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 239شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...240شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...241شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...242شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 243شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 244شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 245شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...246شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...247شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...248شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 249شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 250شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 251شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 252شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 253شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...254شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 255شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...256شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...257شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...258شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...259شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...260شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...261شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...262شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...263شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 264شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 265شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...266شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 267شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 268شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...269شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...270شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...271شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...272شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 273شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...274شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...275شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 276شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 277شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 278شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...279شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 280شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 281شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...282شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...283شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 284شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...285شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 286شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...287شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...288شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 289شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 290شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 291شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...292شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...293شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...294شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...295شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 296شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 297شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...298شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...299شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 300شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...301شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 302شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...303شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟304شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...305شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...306شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...307شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 308شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...309شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 310شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 311شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 312شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...313شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 314شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 315شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 316شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...317شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 318شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...319شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...320شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...321شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 322شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...323شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...324شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...325شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 326شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...327شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 328شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...329شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...330شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 331شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 332شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 333شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 334شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 335شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ