کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام تیرش
    چو موج باده گردد آب خون آلوده شمشیرش
    نبیند در لحد هم کشتهٔ مژگانش آسایش
    که باشد هر کف خاکی به پهلو پنجهٔ شیرش
    به راه انتظار ناوکش خون دل حسرت
    چکد چون بخیه های زخم از مژگان نخجیرش
    چنان سنگین ز گرد کلفت خاطر بود آهم
    که چون آرم به لب از سینه باشد شور زنجیرش
    نهدرو سوی خلوتخانهٔ دل از حیا جویا
    خیالم چو کشد بر پرده های دیده تصویرش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha