به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در لباس

1700عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در لباس
مفت آزادی که چون سرو است عریان در لباس
تا به کی خواهی کشیدن چادر عصمت به روی
صبح را تا کی بود خورشید تابان در لباس
زیب ارباب گهر عریان تنی باشد چو مهر
ماه از بی جوهری گردیده پنهان در لباس
از دو دامن پوش خوبان، رشک گلزار است هند
همچو گل نازک نهالانند عریان در لباس
ظاهرآرایی است کار اینجا، نه معنی پروری
خوبی هند است جویا بیش از ایران در لباس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 2شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...3شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...4شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...5شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 6شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 7شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...8شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 9شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 10شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...11شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...12شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...13شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...14شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 15شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...16شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...17شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...18شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...19شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 20شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 21شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...22شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 23شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...24شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...25شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 26شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 27شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 28شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...29شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 30شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 31شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 32شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...33شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 34شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 35شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 36شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 37شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 38شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 39شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...40شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...41شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 42شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 43شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 44شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 45شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 46شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...47شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...48شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 49شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 50شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 51شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 52شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...53شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 54شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...55شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 56شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 57شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 58شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 59شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 60شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 61شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 62شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 63شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 64شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 65شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 66شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...67شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...68شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...69شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 70شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 71شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...72شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 73شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 74شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...75شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 76شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 77شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...78شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...79شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 80شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 81شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 82شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...83شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...84شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...85شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...86شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 87شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 88شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...89شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...90شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...91شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 92شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...93شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...94شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 95شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...96شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...97شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 98شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...99شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...100شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 101شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 102شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 103شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 104شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...105شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...106شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 107شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 108شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...109شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...110شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 111شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 112شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...113شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...114شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...115شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...116شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 117شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 118شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 119شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...120شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 121شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 122شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 123شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 124شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 125شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 126شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 127شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 128شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...129شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...130شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...131شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 132شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...133شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 134شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...135شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 136شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...137شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...138شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...139شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...140شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 141شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 142شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 143شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 144شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...145شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 146شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...147شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...148شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...149شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 150شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...151شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 152شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 153شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...154شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...155شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 156شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 157شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 158شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 159شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 160شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...161شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 162شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...163شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...164شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...165شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 166شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 167شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...168شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 169شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 170شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 171شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...172شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...173شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 174شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 175شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 176شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 177شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...178شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...179شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 180شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 181شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 182شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...183شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 184شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...185شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...186شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 187شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 188شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 189شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...190شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 191شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...192شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 193شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...194شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...195شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...196شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 197شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 198شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 199شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...200شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...201شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!202شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 203شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 204شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...205شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 206شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 207شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 208شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 209شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...210شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 211شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 212شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 213شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...214شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 215شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 216شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...217شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 218شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...219شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 220شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...221شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 222شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 223شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 224شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 225شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...226شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 227شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 228شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 229شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 230شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 231شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 232شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 233شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 234شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...235شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 236شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...237شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 238شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 239شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 240شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 241شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 242شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...243شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...244شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 245شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 246شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...247شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...248شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...249شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 250شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 251شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 252شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...253شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...254شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...255شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 256شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 257شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 258شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 259شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 260شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...261شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 262شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...263شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...264شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...265شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...266شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...267شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...268شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...269شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...270شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 271شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 272شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...273شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 274شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 275شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...276شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...277شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...278شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...279شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 280شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...281شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...282شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 283شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 284شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 285شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...286شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 287شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 288شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...289شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...290شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 291شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...292شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 293شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...294شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...295شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 296شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 297شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 298شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...299شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...300شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...301شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...302شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 303شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 304شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...305شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...306شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 307شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...308شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 309شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...310شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟311شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...312شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...313شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...314شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 315شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...316شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 317شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 318شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 319شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...320شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 321شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 322شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 323شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...324شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 325شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...326شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...327شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...328شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 329شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...330شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...331شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...332شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 333شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...334شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 335شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...336شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...337شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 338شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 339شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 340شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 341شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 342شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ