به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز
جرس از ناله گلوگیر نگردد هرگز
راستان هیچگه از عزم پشیمان نشوند
بی رسیدن به نشان تیر نگردد هنوز
لذت گریه نه هتر تیره دلی دریابد
آب در دیدهٔ زنجیر نگردد هنوز
نرود از دل جویا هوس لعل لبش
چشم پیمانه ز می سیر نگردد هنوز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 2شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 3شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...4شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 5شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...6شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 7شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...8شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 9شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 10شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...11شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 12شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...13شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 14شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...15شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...16شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...17شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 18شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 19شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...20شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 21شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 22شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...23شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...24شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...25شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...26شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 27شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...28شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...29شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...30شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...31شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 32شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 33شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...34شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 35شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...36شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...37شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 38شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 39شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 40شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...41شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 42شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 43شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 44شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...45شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 46شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 47شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 48شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 49شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 50شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 51شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...52شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...53شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 54شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 55شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 56شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 57شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 58شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...59شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...60شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 61شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 62شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 63شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 64شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...65شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 66شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...67شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 68شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 69شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 70شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 71شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 72شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 73شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 74شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 75شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 76شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 77شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 78شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...79شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...80شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...81شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 82شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 83شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...84شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 85شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 86شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...87شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 88شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 89شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...90شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...91شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 92شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 93شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 94شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...95شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...96شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...97شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...98شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 99شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 100شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...101شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...102شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...103شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 104شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...105شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...106شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 107شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...108شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...109شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 110شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...111شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...112شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 113شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 114شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 115شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 116شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...117شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...118شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 119شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 120شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...121شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...122شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 123شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 124شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...125شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...126شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...127شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...128شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 129شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 130شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 131شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...132شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 133شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 134شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 135شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 136شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 137شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 138شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 139شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 140شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...141شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...142شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...143شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 144شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...145شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 146شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...147شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 148شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...149شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...150شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...151شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...152شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 153شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 154شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 155شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 156شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...157شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 158شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...159شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...160شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...161شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 162شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...163شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 164شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 165شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...166شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...167شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 168شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 169شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 170شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 171شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 172شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...173شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 174شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...175شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...176شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...177شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 178شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 179شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...180شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 181شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 182شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 183شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...184شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...185شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 186شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 187شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 188شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 189شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...190شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...191شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 192شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 193شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 194شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...195شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 196شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...197شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...198شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 199شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 200شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 201شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...202شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 203شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...204شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 205شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...206شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...207شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...208شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 209شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 210شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 211شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...212شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...213شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!214شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 215شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 216شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...217شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 218شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 219شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 220شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 221شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...222شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 223شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 224شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 225شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...226شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 227شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 228شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...229شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 230شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...231شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 232شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...233شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 234شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 235شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 236شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 237شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...238شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 239شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 240شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 241شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 242شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 243شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 244شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 245شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 246شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...247شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 248شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...249شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 250شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 251شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 252شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 253شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 254شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...255شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...256شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 257شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 258شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...259شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...260شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...261شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 262شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 263شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 264شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...265شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...266شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...267شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 268شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 269شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 270شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 271شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 272شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...273شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 274شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...275شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...276شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...277شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...278شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...279شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...280شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...281شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...282شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 283شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 284شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...285شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 286شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 287شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...288شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...289شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...290شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...291شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 292شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...293شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...294شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 295شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 296شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 297شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...298شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 299شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 300شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...301شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...302شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 303شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...304شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 305شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...306شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...307شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 308شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 309شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 310شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...311شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...312شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...313شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...314شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 315شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 316شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...317شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...318شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 319شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...320شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 321شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...322شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟323شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...324شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...325شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...326شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 327شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...328شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 329شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 330شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 331شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...332شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 333شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 334شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 335شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...336شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 337شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...338شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...339شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...340شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 341شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...342شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...343شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...344شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 345شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...346شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 347شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...348شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...349شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 350شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 351شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 352شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 353شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 354شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ