جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران بهار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پای هر نخلی که بوسیدم به دوران بهار در چمن گل بر سرم افشاند احسان بهار از زمین هر قطرهٔ باران برویاند گلی تخم گویی به خاک افشاند نیسان بهار چون نباشد در چمن حیرت نگه نرگس که نیست چشم را سیری زنعمتهای الوان بهار تا ببندد غنچه را زنار از رگهای ابر در فرنگستان گلشن شد کپستان بهار چشم، نرگس، برگ گل، لب، سبزهٔ نوخیز، خط رخ، بهار و کاکلت، ابر پریشان بهار هر کف خالی بود دست نگارین دگر سایه گستر بر زمین شد ابر احسان بهار شد نسیم نوبهاران روح در جسم زمین خاک را جویا روان بخشید باران بهار جویا تبریزی