به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر

1720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر
چون داغ لاله قد نکشد از بر جگر
شفتالویی به جان ز لب یار می خریم
بیجا نگشته ایم به سودای او بمر
سرگرم رقص گشت و مباد آفتی رسد
از موج پیچ و تاب به آن نازنین کمر
مردان برای متقیان عین راحت است
بر روزه دار عید بود راحت سفر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 2شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 3شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...4شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 5شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...6شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 7شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...8شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...9شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 10شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 11شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 12شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...13شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 14شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 15شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...16شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 17شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...18شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 19شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...20شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 21شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 22شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...23شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 24شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...25شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 26شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...27شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...28شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...29شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 30شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 31شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...32شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 33شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 34شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...35شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...36شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...37شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...38شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 39شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...40شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...41شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...42شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...43شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 44شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 45شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...46شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 47شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...48شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...49شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 50شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 51شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 52شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...53شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 54شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 55شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 56شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...57شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 58شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 59شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 60شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 61شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 62شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 63شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...64شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...65شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 66شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 67شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 68شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 69شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 70شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...71شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...72شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 73شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 74شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 75شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 76شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...77شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 78شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...79شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 80شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 81شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 82شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 83شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 84شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 85شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 86شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 87شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 88شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 89شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 90شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...91شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...92شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...93شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 94شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 95شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...96شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 97شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 98شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...99شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 100شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 101شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...102شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...103شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 104شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 105شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 106شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...107شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...108شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...109شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...110شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 111شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 112شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...113شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...114شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...115شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 116شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...117شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...118شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 119شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...120شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...121شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 122شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...123شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...124شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 125شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 126شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 127شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 128شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...129شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...130شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 131شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 132شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...133شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...134شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 135شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 136شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...137شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...138شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...139شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...140شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 141شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 142شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 143شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...144شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 145شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 146شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 147شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 148شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 149شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 150شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 151شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 152شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...153شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...154شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...155شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 156شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...157شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 158شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...159شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 160شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...161شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...162شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...163شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...164شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 165شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 166شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 167شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 168شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...169شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 170شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...171شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...172شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...173شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 174شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...175شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 176شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 177شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...178شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...179شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 180شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 181شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 182شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 183شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 184شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...185شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 186شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...187شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...188شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...189شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 190شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 191شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...192شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 193شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 194شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 195شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...196شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...197شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 198شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 199شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 200شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 201شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...202شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...203شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 204شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 205شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 206شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...207شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 208شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...209شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...210شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 211شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 212شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 213شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...214شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 215شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...216شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 217شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...218شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...219شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...220شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 221شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 222شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 223شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...224شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...225شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!226شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 227شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 228شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...229شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 230شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 231شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 232شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 233شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...234شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 235شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 236شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 237شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...238شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 239شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 240شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...241شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 242شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...243شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 244شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...245شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 246شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 247شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 248شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 249شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...250شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 251شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 252شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 253شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 254شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 255شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 256شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 257شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 258شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...259شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 260شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...261شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 262شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 263شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 264شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 265شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 266شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...267شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...268شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 269شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 270شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...271شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...272شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...273شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 274شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 275شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 276شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...277شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...278شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...279شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 280شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 281شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 282شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 283شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 284شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...285شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 286شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...287شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...288شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...289شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...290شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...291شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...292شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...293شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...294شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 295شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 296شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...297شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 298شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 299شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...300شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...301شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...302شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...303شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 304شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...305شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...306شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 307شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 308شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 309شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...310شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 311شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 312شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...313شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...314شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 315شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...316شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 317شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...318شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...319شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 320شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 321شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 322شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...323شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...324شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...325شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...326شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 327شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 328شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...329شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...330شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 331شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...332شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 333شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...334شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟335شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...336شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...337شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...338شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 339شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...340شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 341شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 342شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 343شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...344شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 345شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 346شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 347شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...348شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 349شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...350شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...351شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...352شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 353شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...354شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...355شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...356شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 357شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...358شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 359شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...360شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...361شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 362شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 363شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 364شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 365شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 366شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ