به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر

1670عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر
بهر دنیا غم مخور دنیا ندارد اینقدر
وسعتی در خورد وحشت آرزو دارد دلم
عالم دیوانگی صحرا ندارد اینقدر
لاف همراهی نیارد زد به ما آزادگان
وحشت از اهل جهان عنقا ندارد اینقدر
محتسب پیمانه نوشان را به طور خودگذار
می توان برداشت دست از ما ندارد اینقدر
در خطر باشد زموج اشک جویا دیده ام
منصب شوریدگی دریا ندارد اینقدر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...2شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 3شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 4شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 5شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...6شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 7شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...8شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 9شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...10شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...11شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 12شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 13شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 14شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...15شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 16شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 17شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...18شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 19شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...20شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 21شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...22شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 23شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 24شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...25شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 26شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...27شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 28شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...29شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...30شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...31شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 32شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 33شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...34شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 35شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 36شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...37شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...38شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...39شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...40شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 41شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...42شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...43شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...44شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...45شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 46شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 47شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...48شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 49شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...50شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...51شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 52شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 53شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 54شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...55شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 56شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 57شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 58شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...59شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 60شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 61شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 62شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 63شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 64شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 65شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...66شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...67شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 68شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 69شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 70شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 71شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 72شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...73شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...74شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 75شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 76شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 77شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 78شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...79شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 80شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...81شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 82شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 83شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 84شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 85شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 86شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 87شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 88شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 89شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 90شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 91شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 92شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...93شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...94شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...95شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 96شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 97شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...98شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 99شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 100شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...101شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 102شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 103شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...104شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...105شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 106شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 107شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 108شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...109شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...110شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...111شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...112شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 113شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 114شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...115شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...116شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...117شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 118شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...119شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...120شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 121شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...122شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...123شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 124شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...125شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...126شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 127شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 128شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 129شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 130شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...131شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...132شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 133شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 134شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...135شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...136شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 137شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 138شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...139شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...140شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...141شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...142شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 143شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 144شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 145شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...146شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 147شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 148شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 149شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 150شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 151شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 152شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 153شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 154شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...155شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...156شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...157شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 158شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...159شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 160شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...161شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 162شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...163شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...164شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...165شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...166شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 167شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 168شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 169شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 170شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...171شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 172شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...173شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...174شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...175شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 176شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...177شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 178شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 179شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...180شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...181شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 182شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 183شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 184شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 185شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 186شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...187شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 188شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...189شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...190شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...191شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 192شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 193شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...194شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 195شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 196شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 197شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...198شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...199شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 200شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 201شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 202شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 203شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...204شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...205شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 206شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 207شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 208شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...209شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 210شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...211شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...212شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 213شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 214شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 215شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...216شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 217شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...218شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 219شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...220شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...221شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...222شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 223شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 224شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 225شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...226شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...227شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!228شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 229شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 230شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...231شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 232شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 233شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 234شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 235شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...236شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 237شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 238شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 239شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...240شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 241شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 242شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...243شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 244شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...245شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 246شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...247شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 248شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 249شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 250شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 251شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...252شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 253شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 254شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 255شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 256شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 257شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 258شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 259شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 260شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...261شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 262شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...263شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 264شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 265شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 266شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 267شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 268شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...269شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...270شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 271شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 272شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...273شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...274شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...275شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 276شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 277شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 278شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...279شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...280شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...281شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 282شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 283شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 284شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 285شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 286شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...287شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 288شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...289شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...290شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...291شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...292شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...293شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...294شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...295شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...296شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 297شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 298شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...299شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 300شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 301شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...302شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...303شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...304شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...305شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 306شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...307شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...308شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 309شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 310شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 311شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...312شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 313شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 314شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...315شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...316شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 317شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...318شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 319شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...320شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...321شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 322شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 323شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 324شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...325شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...326شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...327شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...328شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 329شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 330شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...331شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...332شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 333شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...334شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 335شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...336شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟337شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...338شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...339شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...340شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 341شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...342شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 343شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 344شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 345شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...346شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 347شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 348شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 349شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...350شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 351شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...352شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...353شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...354شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 355شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...356شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...357شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...358شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 359شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...360شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 361شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...362شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...363شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 364شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 365شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 366شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 367شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 368شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ