به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار
باشد شمیم گریهٔ تلخم گلاب وار
یکدم ذخیره ای است برای تمام عمر
گردآوری کنی چو نفس را حباب وار
با هر که معنیی بود از اهل روزگار
گیرد کنارهٔ نقط انتخاب وار
از هر که با تو گشته معاشر، حساب گیر!‏
نبود وجود دورنما را سراب وار
ترسم مباد آتش جویا شود خموش
از بس گریست با همه اعضا کباب وار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 2شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 3شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 4شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 5شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...6شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...7شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...8شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...9شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 10شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 11شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 12شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...13شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 14شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...15شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 16شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...17شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...18شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 19شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 20شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 21شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...22شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 23شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 24شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...25شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 26شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...27شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 28شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...29شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 30شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 31شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...32شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 33شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...34شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 35شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...36شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...37شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...38شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 39شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 40شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...41شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 42شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 43شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...44شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...45شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...46شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...47شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 48شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...49شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...50شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...51شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...52شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 53شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 54شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...55شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 56شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...57شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...58شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 59شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 60شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 61شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...62شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 63شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 64شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 65شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...66شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 67شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 68شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 69شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 70شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 71شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 72شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...73شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...74شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 75شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 76شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 77شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 78شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 79شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...80شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...81شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 82شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 83شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 84شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 85شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...86شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 87شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...88شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 89شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 90شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 91شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 92شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 93شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 94شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 95شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 96شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 97شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 98شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 99شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...100شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...101شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...102شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 103شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 104شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...105شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 106شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 107شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...108شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 109شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 110شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...111شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...112شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 113شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 114شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 115شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...116شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...117شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...118شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...119شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 120شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 121شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...122شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...123شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...124شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 125شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...126شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...127شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 128شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...129شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...130شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 131شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...132شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...133شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 134شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 135شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 136شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 137شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...138شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...139شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 140شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 141شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...142شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...143شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 144شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 145شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...146شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...147شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...148شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...149شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 150شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 151شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 152شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...153شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 154شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 155شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 156شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 157شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 158شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 159شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 160شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 161شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...162شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...163شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...164شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 165شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...166شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 167شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...168شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 169شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...170شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...171شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...172شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...173شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 174شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 175شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 176شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 177شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...178شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 179شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...180شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...181شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...182شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 183شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...184شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 185شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 186شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...187شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...188شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 189شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 190شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 191شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 192شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 193شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...194شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 195شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...196شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...197شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...198شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 199شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 200شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...201شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 202شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 203شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 204شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...205شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...206شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 207شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 208شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 209شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 210شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...211شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...212شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 213شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 214شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 215شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...216شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 217شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...218شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...219شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 220شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 221شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 222شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...223شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 224شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...225شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 226شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...227شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...228شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...229شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 230شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 231شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 232شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...233شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...234شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!235شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 236شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 237شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...238شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 239شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 240شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 241شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 242شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...243شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 244شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 245شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 246شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...247شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 248شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 249شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...250شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 251شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...252شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 253شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...254شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 255شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 256شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 257شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 258شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...259شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 260شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 261شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 262شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 263شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 264شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 265شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 266شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 267شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...268شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 269شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...270شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 271شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 272شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 273شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 274شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 275شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...276شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...277شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 278شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 279شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...280شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...281شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...282شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 283شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 284شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 285شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...286شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...287شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...288شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 289شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 290شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 291شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 292شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 293شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...294شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 295شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...296شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...297شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...298شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...299شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...300شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...301شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...302شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...303شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 304شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 305شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...306شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 307شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 308شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...309شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...310شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...311شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...312شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 313شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...314شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...315شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 316شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 317شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 318شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...319شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 320شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 321شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...322شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...323شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 324شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...325شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 326شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...327شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...328شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 329شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 330شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 331شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...332شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...333شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...334شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...335شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 336شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 337شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...338شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...339شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 340شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...341شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 342شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...343شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟344شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...345شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...346شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...347شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 348شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...349شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 350شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 351شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 352شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...353شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 354شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 355شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 356شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...357شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 358شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...359شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...360شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...361شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 362شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...363شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...364شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...365شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 366شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...367شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 368شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...369شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...370شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 371شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 372شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 373شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 374شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 375شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ