به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم تر

1720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شد دل دریا کنارم ته همین از چشم تر
موج قلزم گشته هر چین جبین از چشم تر
بسکه دارد در گره آهی جدا از هجر اوست
چون حباب اشکم بریزد بر زمین از چشم تر
گر نه خوناب جگر بارد ز مژگان جای اشک
کی خورد آبی دل اندوهگین از چشم تر
بسکه باشم تشنهٔ نظارهٔ دیدار دوست
در دهن زیبد اگر گیرم نگین از چشم تر
من که جویا دور ازو شب تا سحر در گریه ام
کی جدا گردد چو شمعم آستین از چشم تر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 2شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...3شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...4شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...5شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...6شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 7شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 8شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 9شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...10شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 11شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...12شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 13شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...14شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...15شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 16شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 17شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 18شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...19شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 20شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 21شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...22شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 23شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...24شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 25شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...26شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 27شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 28شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...29شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 30شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...31شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 32شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...33شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...34شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...35شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 36شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 37شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...38شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 39شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 40شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...41شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...42شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...43شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...44شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 45شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...46شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...47شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...48شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...49شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 50شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 51شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...52شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 53شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...54شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...55شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 56شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 57شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 58شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...59شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 60شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 61شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 62شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...63شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 64شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 65شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 66شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 67شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 68شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 69شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...70شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...71شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 72شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 73شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 74شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 75شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 76شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...77شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...78شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 79شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 80شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 81شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 82شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...83شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 84شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...85شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 86شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 87شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 88شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 89شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 90شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 91شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 92شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 93شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 94شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 95شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 96شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...97شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...98شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...99شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 100شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 101شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...102شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 103شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 104شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...105شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 106شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 107شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...108شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...109شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 110شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 111شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 112شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...113شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...114شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...115شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...116شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 117شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 118شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...119شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...120شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...121شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 122شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...123شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...124شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 125شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...126شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...127شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 128شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...129شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...130شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 131شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 132شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 133شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 134شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...135شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...136شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 137شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 138شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...139شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...140شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 141شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 142شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...143شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...144شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...145شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...146شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 147شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 148شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 149شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...150شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 151شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 152شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 153شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 154شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 155شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 156شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 157شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 158شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...159شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...160شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...161شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 162شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...163شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 164شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...165شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 166شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...167شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...168شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...169شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...170شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 171شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 172شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 173شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 174شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...175شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 176شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...177شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...178شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...179شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 180شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...181شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 182شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 183شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...184شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...185شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 186شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 187شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 188شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 189شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 190شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...191شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 192شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...193شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...194شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...195شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 196شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 197شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...198شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 199شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 200شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 201شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...202شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...203شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 204شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 205شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 206شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 207شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...208شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...209شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 210شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 211شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 212شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...213شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 214شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...215شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...216شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 217شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 218شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 219شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...220شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 221شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...222شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 223شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...224شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...225شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...226شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 227شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 228شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 229شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...230شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...231شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!232شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 233شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 234شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...235شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 236شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 237شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 238شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 239شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...240شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 241شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 242شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 243شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...244شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 245شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 246شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...247شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 248شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...249شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 250شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...251شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 252شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 253شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 254شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 255شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...256شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 257شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 258شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 259شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 260شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 261شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 262شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 263شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 264شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...265شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 266شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...267شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 268شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 269شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 270شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 271شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 272شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...273شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...274شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 275شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 276شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...277شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...278شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...279شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 280شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 281شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 282شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...283شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...284شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...285شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 286شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 287شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 288شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 289شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 290شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...291شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 292شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...293شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...294شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...295شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...296شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...297شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...298شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...299شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...300شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 301شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 302شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...303شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 304شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 305شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...306شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...307شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...308شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...309شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 310شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...311شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...312شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 313شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 314شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 315شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...316شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 317شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 318شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...319شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...320شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 321شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...322شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 323شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...324شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...325شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 326شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 327شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 328شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...329شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...330شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...331شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...332شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 333شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 334شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...335شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...336شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 337شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...338شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 339شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...340شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟341شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...342شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...343شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...344شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 345شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...346شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 347شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 348شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 349شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...350شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 351شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 352شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 353شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...354شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 355شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...356شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...357شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...358شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 359شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...360شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...361شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...362شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 363شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...364شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 365شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...366شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...367شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 368شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 369شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 370شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 371شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 372شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ