به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر

1720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر
باشدم از اشک گلگون لاله زاری در نظر
بعد ازین چشم تو هم نامحرم رخسار تست
چون حیا دارد نگاهت پرده داری در نظر
عندلیب دل چو اشکم بر سر مژگان بود
از خیال گلرخی دارم بهاری در نظر
پیکرم از درد هجر او نمی دانم چه شد
خواب می بینم که می آید غباری در نظر
قرة العین جهان از مردمی جویا تویی
همچو نور چشم داری اعتباری در نظر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 2شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 3شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...4شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...5شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...6شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...7شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 8شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 9شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 10شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...11شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 12شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...13شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 14شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...15شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...16شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 17شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 18شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 19شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...20شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 21شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 22شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...23شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 24شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...25شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 26شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...27شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 28شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 29شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...30شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 31شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...32شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 33شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...34شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...35شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...36شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 37شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 38شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...39شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 40شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 41شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...42شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...43شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...44شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...45شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 46شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...47شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...48شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...49شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...50شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 51شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 52شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...53شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 54شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...55شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...56شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 57شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 58شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 59شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...60شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 61شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 62شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 63شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...64شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 65شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 66شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 67شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 68شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 69شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 70شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...71شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...72شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 73شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 74شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 75شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 76شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 77شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...78شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...79شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 80شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 81شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 82شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 83شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...84شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 85شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...86شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 87شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 88شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 89شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 90شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 91شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 92شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 93شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 94شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 95شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 96شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 97شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...98شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...99شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...100شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 101شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 102شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...103شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 104شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 105شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...106شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 107شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 108شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...109شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...110شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 111شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 112شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 113شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...114شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...115شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...116شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...117شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 118شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 119شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...120شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...121شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...122شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 123شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...124شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...125شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 126شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...127شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...128شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 129شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...130شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...131شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 132شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 133شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 134شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 135شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...136شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...137شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 138شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 139شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...140شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...141شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 142شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 143شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...144شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...145شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...146شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...147شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 148شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 149شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 150شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...151شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 152شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 153شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 154شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 155شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 156شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 157شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 158شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 159شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...160شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...161شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...162شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 163شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...164شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 165شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...166شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 167شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...168شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...169شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...170شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...171شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 172شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 173شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 174شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 175شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...176شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 177شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...178شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...179شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...180شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 181شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...182شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 183شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 184شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...185شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...186شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 187شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 188شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 189شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 190شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 191شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...192شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 193شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...194شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...195شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...196شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 197شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 198شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...199شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 200شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 201شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 202شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...203شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...204شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 205شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 206شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 207شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 208شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...209شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...210شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 211شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 212شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 213شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...214شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 215شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...216شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...217شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 218شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 219شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 220شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...221شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 222شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...223شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 224شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...225شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...226شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...227شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 228شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 229شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 230شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...231شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...232شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!233شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 234شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 235شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...236شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 237شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 238شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 239شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 240شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...241شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 242شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 243شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 244شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...245شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 246شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 247شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...248شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 249شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...250شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 251شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...252شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 253شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 254شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 255شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 256شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...257شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 258شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 259شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 260شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 261شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 262شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 263شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 264شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 265شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...266شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 267شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...268شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 269شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 270شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 271شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 272شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 273شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...274شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...275شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 276شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 277شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...278شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...279شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...280شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 281شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 282شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 283شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...284شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...285شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...286شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 287شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 288شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 289شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 290شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 291شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...292شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 293شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...294شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...295شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...296شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...297شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...298شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...299شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...300شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...301شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 302شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 303شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...304شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 305شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 306شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...307شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...308شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...309شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...310شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 311شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...312شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...313شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 314شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 315شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 316شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...317شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 318شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 319شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...320شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...321شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 322شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...323شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 324شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...325شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...326شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 327شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 328شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 329شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...330شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...331شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...332شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...333شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 334شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 335شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...336شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...337شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 338شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...339شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 340شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...341شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟342شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...343شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...344شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...345شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 346شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...347شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 348شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 349شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 350شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...351شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 352شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 353شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 354شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...355شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 356شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...357شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...358شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...359شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 360شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...361شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...362شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...363شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 364شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...365شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 366شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...367شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...368شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 369شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 370شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 371شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 372شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 373شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ