به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود

2140عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود
شاخ و برگ نخل همچون ریشه ای در خاک بود
محفلم را از صفا امشب منور داشت می
تا سحرگه شمع بزمم شعلهٔ ادراک بود
صد هزاران فیض از هر قطره می اندوخت دل
بود همت؛ همت می، دست؛ دست تاک بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...2شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 3شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 4شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 5شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 6شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...7شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 8شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 9شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...10شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...11شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 12شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...13شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...14شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 15شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...16شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...17شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 18شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...19شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...20شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...21شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...22شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 23شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...24شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...25شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...26شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...27شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 28شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 29شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 30شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...31شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 32شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 33شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...34شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...35شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...36شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...37شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 38شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...39شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 40شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 41شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 42شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...43شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 44شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 45شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 46شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 47شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 48شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 49شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 50شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...51شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...52شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...53شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...54شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 55شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 56شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 57شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 58شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...59شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...60شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 61شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...62شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 63شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...64شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...65شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 66شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 67شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 68شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 69شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 70شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 71شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...72شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...73شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 74شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...75شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...76شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...77شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 78شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...79شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 80شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...81شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...82شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 83شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...84شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...85شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 86شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...87شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...88شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 89شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...90شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 91شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...92شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...93شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 94شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...95شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 96شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 97شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...98شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 99شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...100شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...101شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 102شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 103شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...104شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 105شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 106شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 107شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 108شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...109شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...110شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 111شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 112شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...113شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 114شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 115شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...116شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...117شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 118شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...119شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 120شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 121شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 122شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 123شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...124شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...125شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...126شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...127شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 128شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 129شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 130شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...131شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 132شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...133شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 134شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...135شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...136شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 137شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 138شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 139شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...140شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 141شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 142شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...143شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 144شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...145شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 146شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...147شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 148شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 149شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...150شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 151شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...152شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 153شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...154شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...155شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...156شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 157شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 158شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...159شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 160شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 161شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...162شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...163شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...164شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...165شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 166شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...167شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...168شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...169شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...170شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 171شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 172شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...173شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 174شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...175شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...176شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 177شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 178شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 179شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...180شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 181شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 182شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 183شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...184شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 185شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 186شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 187شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 188شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 189شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 190شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...191شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...192شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 193شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 194شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 195شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 196شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 197شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...198شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...199شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 200شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 201شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 202شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 203شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...204شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 205شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...206شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 207شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 208شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 209شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 210شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 211شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 212شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 213شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 214شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 215شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 216شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 217شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...218شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...219شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...220شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 221شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 222شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...223شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 224شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 225شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...226شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 227شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 228شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...229شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...230شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 231شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 232شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 233شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...234شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...235شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...236شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...237شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 238شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 239شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...240شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...241شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...242شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 243شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...244شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...245شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 246شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...247شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...248شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 249شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...250شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...251شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 252شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 253شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 254شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 255شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...256شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...257شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 258شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 259شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...260شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...261شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 262شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 263شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...264شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...265شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...266شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...267شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 268شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 269شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 270شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...271شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 272شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 273شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 274شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 275شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 276شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 277شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 278شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 279شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...280شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...281شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...282شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 283شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...284شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 285شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...286شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 287شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...288شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...289شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...290شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...291شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 292شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 293شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 294شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 295شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...296شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 297شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...298شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...299شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...300شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 301شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...302شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 303شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 304شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...305شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...306شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 307شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 308شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 309شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 310شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 311شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...312شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 313شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...314شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...315شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...316شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 317شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 318شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...319شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 320شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 321شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 322شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...323شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...324شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 325شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 326شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 327شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 328شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...329شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...330شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 331شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 332شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 333شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...334شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 335شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...336شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...337شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 338شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 339شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 340شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...341شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 342شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...343شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 344شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...345شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...346شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...347شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 348شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 349شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 350شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...351شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...352شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!353شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 354شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 355شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...356شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 357شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 358شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 359شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 360شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...361شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 362شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 363شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 364شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...365شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 366شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 367شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...368شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 369شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...370شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 371شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...372شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 373شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 374شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 375شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 376شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...377شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 378شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 379شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 380شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 381شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 382شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 383شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 384شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 385شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...386شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 387شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...388شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 389شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 390شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 391شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 392شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 393شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...394شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...395شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 396شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 397شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...398شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...399شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...400شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 401شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 402شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 403شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...404شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...405شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...406شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 407شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 408شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 409شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 410شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 411شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...412شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 413شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...414شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...415شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...416شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...417شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...418شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...419شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...420شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...421شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 422شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 423شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...424شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 425شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 426شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...427شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...428شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...429شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...430شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 431شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...432شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...433شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 434شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 435شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 436شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...437شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 438شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 439شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...440شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...441شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 442شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...443شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 444شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...445شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...446شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 447شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 448شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 449شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...450شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...451شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...452شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...453شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 454شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 455شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...456شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...457شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 458شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...459شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 460شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...461شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟462شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...463شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...464شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...465شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 466شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...467شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 468شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 469شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 470شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...471شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 472شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 473شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 474شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...475شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 476شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...477شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...478شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...479شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 480شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...481شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...482شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...483شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 484شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...485شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 486شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...487شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...488شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 489شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 490شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 491شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 492شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 493شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ