به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند

2050عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند
الحق چو نیک مینگری بد نمی کند
هر کس مثال آینه صافست طینتش
هرگز به روی خلق خوش آمد نمی کند
بادا زبان زبانهٔ آتش بکام او
آن کس که ذکر آل محمد (ص) نمی کند
بالفرض سرو گلشن اگر هم روان شود
مانند مصرع قدت آمد نمی کند
حدی مقرر است جفاهای ناز را
کس جور با دلی چو تو بی حد نمی کند
آن دل که گشته اینه از مصقل رضا
خوب از بد آنچه روی دهد رد نمی کند
جویا بدی ز نفس شرارت نهاد ماست
ذاتی که خیر محض بود بد نمی کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...2شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 3شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...4شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...5شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 6شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...7شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 8شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 9شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...10شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 11شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...12شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...13شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 14شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 15شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...16شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 17شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 18شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 19شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 20شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...21شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...22شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 23شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 24شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...25شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 26شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 27شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...28شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...29شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 30شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...31شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 32شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 33شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 34شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 35شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...36شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...37شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...38شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...39شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 40شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 41شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 42شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...43شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 44شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...45شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 46شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...47شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...48شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 49شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 50شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 51شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...52شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 53شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 54شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...55شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 56شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...57شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 58شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...59شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 60شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 61شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...62شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 63شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...64شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 65شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...66شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...67شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...68شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 69شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 70شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...71شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 72شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 73شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...74شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...75شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...76شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...77شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 78شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...79شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...80شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...81شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...82شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 83شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 84شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...85شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 86شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...87شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...88شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 89شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 90شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 91شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...92شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 93شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 94شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 95شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...96شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 97شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 98شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 99شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 100شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 101شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 102شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...103شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...104شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 105شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 106شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 107شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 108شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 109شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...110شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...111شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 112شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 113شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 114شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 115شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...116شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 117شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...118شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 119شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 120شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 121شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 122شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 123شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 124شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 125شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 126شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 127شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 128شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 129شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...130شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...131شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...132شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 133شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 134شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...135شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 136شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 137شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...138شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 139شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 140شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...141شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...142شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 143شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 144شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 145شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...146شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...147شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...148شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...149شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 150شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 151شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...152شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...153شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...154شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 155شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...156شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...157شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 158شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...159شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...160شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 161شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...162شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...163شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 164شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 165شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 166شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 167شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...168شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...169شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 170شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 171شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...172شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...173شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 174شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 175شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...176شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...177شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...178شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...179شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 180شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 181شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 182شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...183شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 184شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 185شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 186شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 187شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 188شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 189شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 190شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 191شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...192شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...193شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...194شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 195شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...196شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 197شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...198شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 199شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...200شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...201شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...202شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...203شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 204شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 205شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 206شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 207شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...208شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 209شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...210شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...211شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...212شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 213شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...214شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 215شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 216شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...217شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...218شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 219شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 220شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 221شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 222شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 223شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...224شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 225شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...226شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...227شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...228شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 229شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 230شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...231شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 232شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 233شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 234شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...235شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...236شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 237شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 238شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 239شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 240شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...241شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...242شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 243شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 244شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 245شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...246شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 247شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...248شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...249شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 250شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 251شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 252شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...253شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 254شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...255شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 256شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...257شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...258شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...259شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 260شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 261شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 262شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...263شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...264شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!265شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 266شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 267شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...268شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 269شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 270شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 271شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 272شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...273شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 274شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 275شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 276شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...277شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 278شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 279شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...280شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 281شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...282شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 283شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...284شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 285شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 286شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 287شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 288شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...289شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 290شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 291شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 292شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 293شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 294شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 295شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 296شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 297شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...298شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 299شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...300شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 301شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 302شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 303شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 304شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 305شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...306شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...307شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 308شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 309شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...310شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...311شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...312شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 313شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 314شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 315شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...316شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...317شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...318شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 319شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 320شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 321شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 322شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 323شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...324شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 325شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...326شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...327شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...328شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...329شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...330شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...331شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...332شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...333شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 334شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 335شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...336شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 337شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 338شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...339شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...340شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...341شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...342شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 343شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...344شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...345شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 346شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 347شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 348شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...349شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 350شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 351شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...352شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...353شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 354شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...355شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 356شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...357شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...358شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 359شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 360شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 361شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...362شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...363شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...364شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...365شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 366شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 367شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...368شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...369شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 370شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...371شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 372شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...373شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟374شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...375شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...376شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...377شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 378شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...379شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 380شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 381شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 382شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...383شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 384شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 385شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 386شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...387شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 388شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...389شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...390شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...391شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 392شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...393شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...394شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...395شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 396شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...397شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 398شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...399شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...400شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 401شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 402شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 403شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 404شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 405شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ