کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مدار
    عکس در آیینه چون در چشمه باشد بیقرار
    از بر خود افکند در سینه کندنها برون
    هست از نامی من عاصی نگین را بسکه عار
    سخت رنگین می نماید جلوهٔ موج هوا
    یا زمستی بال افشان گشته طاؤس بهار
    هر که بر درگاه دولت مانع سایل گماشت
    چو بداری بهر خود آماده کرد از چوب دار
    در برم دل داغ خوبیهای بیش از حد اوست
    در نمی آید میانش از نزاکت در کنار
    سوی خلق اندازد آخر از نظرها مرد را
    آبرو ریزد ز چین جبهه اش چون آبشار
    از خمار باده جویا بسکه امشب خشک ماند
    هر لب من کار دندان می کند مقراض وار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha