کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساختند
    همچو شاخ گل سراپای تو خندان ساختند
    شکرین لعلت ز موج آب حیوان ساختند
    نقل دندان ترا از شیرهٔ جان ساختند
    حسن شوخی را که عالم روشن است از پرتوش
    در حجاب پردهٔ اظهار پنهان ساختند
    نکهت گل رنگ یاقوت و خمیر صبح را
    گرد آوردند و آن سیب زنخدان ساختند
    خاکسارانی که از اول گریان دشمنند
    همچو صحرا از لباس آخر به دامان ساختند
    موج رنگ سنبل و طوفان بوی مشک را
    جمع آوردند و آن زلف پریشان ساختند
    خلعت مجنونی ام روزی که در بر کرد عشق
    از فضای وسعت مشرب بیابان ساختند
    کاکل مشکین و زلف عنبرین دستی بهم
    داده جویا خاطر ما را پریشان ساختند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha