کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون آید
    ز جوش گریه هیهات است پا از گل برون آید
    مجسم گشته حسن معنی گلشن به آیینی
    که بو از گل به رنگ لیلی از محمل برون آید
    چنان در سینه ام بر روی هم بنشسته گرد غم
    که اشک از چشم گریان مهره های گل برون آید
    شبی کز یاد رخسارش کند دل مجلس آرایی
    ز لب آهم چو دود شمع از محفل برون آید
    نمی در سینه ام نگذاشت سوز غم مگر زین پس
    ز چشمم در لباش اشک خون دل برون آید
    همین دل مرد را در خاک و خون عجز غلطاند
    برآید با دو عالم گر کسی با دل برون آید
    ز فیض گریه بار غم شود چندان سبک جویا
    که اشک از دیده گویی عقده های دل برون آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha