جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون آید ز جوش گریه هیهات است پا از گل برون آید مجسم گشته حسن معنی گلشن به آیینی که بو از گل به رنگ لیلی از محمل برون آید چنان در سینه ام بر روی هم بنشسته گرد غم که اشک از چشم گریان مهره های گل برون آید شبی کز یاد رخسارش کند دل مجلس آرایی ز لب آهم چو دود شمع از محفل برون آید نمی در سینه ام نگذاشت سوز غم مگر زین پس ز چشمم در لباش اشک خون دل برون آید همین دل مرد را در خاک و خون عجز غلطاند برآید با دو عالم گر کسی با دل برون آید ز فیض گریه بار غم شود چندان سبک جویا که اشک از دیده گویی عقده های دل برون آید جویا تبریزی