به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد

1940عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد
با گوش سبک چون گل روی تنکی دارد
با شعلهٔ حسن او کز باده برافروزد
خورشید برین چون مه روی خنکی دارد
در عالم مستی هم هرگز نشود رامم
با آنکه ز خود رفته است از من خودکی دارد
صد ساغر لبریزم نشکست خمار امشب
با رطل گران ساقی دست سبکی دارد
نظاره نیابد ره بر درگه دیدارش
از لشکر خط حسنش جویا تزکی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...2شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 3شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...4شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 5شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...6شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...7شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 8شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...9شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 10شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 11شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...12شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 13شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...14شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...15شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 16شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 17شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...18شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 19شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 20شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 21شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 22شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...23شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...24شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 25شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 26شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...27شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 28شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 29شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...30شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...31شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 32شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...33شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 34شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 35شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 36شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 37شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...38شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...39شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...40شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...41شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 42شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 43شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 44شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...45شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 46شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...47شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 48شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...49شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...50شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 51شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 52شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 53شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...54شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 55شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 56شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...57شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 58شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...59شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 60شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...61شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 62شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 63شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...64شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 65شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...66شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 67شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...68شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...69شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...70شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 71شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 72شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...73شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 74شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 75شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...76شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...77شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...78شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...79شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 80شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...81شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...82شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...83شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...84شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 85شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 86شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...87شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 88شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...89شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...90شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 91شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 92شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 93شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...94شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 95شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 96شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 97شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...98شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 99شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 100شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 101شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 102شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 103شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 104شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...105شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...106شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 107شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 108شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 109شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 110شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 111شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...112شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...113شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 114شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 115شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 116شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 117شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...118شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 119شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...120شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 121شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 122شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 123شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 124شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 125شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 126شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 127شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 128شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 129شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 130شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 131شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...132شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...133شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...134شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 135شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 136شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...137شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 138شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 139شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...140شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 141شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 142شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...143شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...144شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 145شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 146شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 147شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...148شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...149شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...150شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...151شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 152شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 153شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...154شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...155شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...156شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 157شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...158شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...159شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 160شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...161شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...162شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 163شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...164شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...165شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 166شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 167شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 168شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 169شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...170شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...171شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 172شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 173شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...174شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...175شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 176شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 177شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...178شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...179شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...180شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...181شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 182شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 183شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 184شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...185شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 186شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 187شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 188شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 189شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 190شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 191شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 192شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 193شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...194شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...195شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...196شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 197شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...198شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 199شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...200شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 201شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...202شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...203شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...204شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...205شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 206شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 207شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 208شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 209شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...210شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 211شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...212شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...213شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...214شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 215شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...216شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 217شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 218شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...219شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...220شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 221شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 222شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 223شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 224شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 225شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...226شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 227شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...228شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...229شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...230شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 231شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 232شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...233شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 234شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 235شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 236شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...237شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...238شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 239شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 240شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 241شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 242شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...243شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...244شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 245شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 246شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 247شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...248شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 249شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...250شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...251شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 252شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 253شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 254شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...255شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 256شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...257شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 258شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...259شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...260شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...261شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 262شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 263شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 264شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...265شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...266شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!267شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 268شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 269شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...270شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 271شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 272شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 273شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 274شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...275شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 276شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 277شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 278شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...279شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 280شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 281شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...282شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 283شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...284شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 285شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...286شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 287شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 288شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 289شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 290شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...291شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 292شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 293شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 294شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 295شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 296شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 297شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 298شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 299شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...300شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 301شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...302شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 303شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 304شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 305شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 306شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 307شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...308شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...309شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 310شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 311شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...312شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...313شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...314شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 315شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 316شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 317شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...318شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...319شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...320شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 321شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 322شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 323شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 324شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 325شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...326شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 327شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...328شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...329شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...330شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...331شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...332شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...333شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...334شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...335شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 336شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 337شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...338شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 339شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 340شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...341شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...342شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...343شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...344شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 345شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...346شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...347شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 348شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 349شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 350شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...351شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 352شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 353شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...354شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...355شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 356شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...357شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 358شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...359شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...360شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 361شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 362شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 363شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...364شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...365شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...366شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...367شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 368شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 369شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...370شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...371شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 372شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...373شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 374شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...375شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟376شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...377شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...378شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...379شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 380شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...381شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 382شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 383شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 384شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...385شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 386شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 387شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 388شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...389شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 390شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...391شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...392شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...393شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 394شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...395شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...396شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...397شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 398شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...399شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 400شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...401شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...402شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 403شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 404شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 405شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 406شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 407شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ