کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو او در بزم ارباب هوس می رفت و می آمد
    مرا جان در بدن همچون نفس می رفت و می آمد
    زشوق دیدن لعلش سحرگه غنچهٔ گل را
    تذرو رنگ بیرون از قفس می رفت و می آمد
    اگرچه پای سعیم بود در دامان صبر، اما
    دلم در سینه مانند جرس می رفت و می آمد
    روان بیقرار از جسم غم فرسوده ام بر لب
    به شوق پای بوست هر نفس می رفت و می آمد
    ز دل سختیش جویا همچنان کز کوه برگردد
    فغانم جانب فریادرس می رفت و می آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha