به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند

1700عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گل به آن روی نکو می ماند
مل به لعل لب او می ماند
ماه اگر ماه شب چارده است
بی کم و کاست به او می ماند
ستم و جور بمن می گذرد
به تو ای عربده جو می ماند
باده تر طیب دماغم نکند
سر خشکم بکدو می ماند
ساغر می چو لبالب باشد
به تو ای آینه رو می ماند
جوهر تیغ ستم در کف چرخ
کی به آن پیچش مو می ماند
رفتم از سیر گل و غنچه ز دست
این بجام آن به سبو می ماند
مژه بر دور دو چشمم جویا
به کنار لب جو می ماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 2شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 3شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...4شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...5شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...6شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...7شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 8شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 9شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 10شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 11شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...12شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...13شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 14شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...15شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 16شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...17شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...18شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 19شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 20شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 21شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 22شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 23شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 24شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...25شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...26شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 27شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...28شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...29شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...30شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 31شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...32شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 33شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...34شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...35شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 36شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...37شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...38شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 39شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...40شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...41شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 42شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...43شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 44شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...45شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...46شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 47شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...48شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 49شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 50شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...51شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 52شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...53شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...54شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 55شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 56شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...57شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 58شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 59شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 60شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 61شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...62شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...63شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 64شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 65شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...66شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 67شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 68شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...69شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...70شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 71شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...72شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 73شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 74شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 75شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 76شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...77شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...78شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...79شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...80شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 81شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 82شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 83شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...84شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 85شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...86شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 87شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...88شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...89شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 90شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 91شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 92شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...93شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 94شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 95شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...96شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 97شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...98شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 99شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...100شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 101شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 102شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...103شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 104شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...105شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 106شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...107شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...108شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...109شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 110شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 111شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...112شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 113شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 114شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...115شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...116شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...117شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...118شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 119شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...120شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...121شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...122شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...123شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 124شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 125شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...126شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 127شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...128شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...129شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 130شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 131شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 132شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...133شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 134شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 135شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 136شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...137شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 138شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 139شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 140شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 141شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 142شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 143شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...144شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...145شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 146شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 147شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 148شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 149شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 150شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...151شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...152شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 153شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 154شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 155شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 156شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...157شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 158شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...159شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 160شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 161شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 162شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 163شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 164شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 165شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 166شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 167شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 168شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 169شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 170شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...171شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...172شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...173شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 174شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 175شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...176شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 177شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 178شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...179شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 180شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 181شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...182شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...183شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 184شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 185شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 186شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...187شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...188شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...189شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...190شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 191شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 192شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...193شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...194شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...195شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 196شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...197شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...198شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 199شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...200شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...201شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 202شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...203شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...204شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 205شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 206شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 207شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 208شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...209شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...210شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 211شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 212شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...213شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...214شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 215شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 216شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...217شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...218شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...219شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...220شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 221شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 222شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 223شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...224شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 225شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 226شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 227شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 228شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 229شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 230شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 231شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 232شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...233شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...234شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...235شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 236شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...237شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 238شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...239شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 240شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...241شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...242شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...243شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...244شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 245شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 246شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 247شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 248شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...249شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 250شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...251شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...252شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...253شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 254شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...255شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 256شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 257شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...258شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...259شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 260شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 261شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 262شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 263شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 264شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...265شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 266شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...267شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...268شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...269شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 270شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 271شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...272شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 273شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 274شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 275شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...276شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...277شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 278شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 279شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 280شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 281شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...282شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...283شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 284شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 285شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 286شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...287شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 288شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...289شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...290شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 291شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 292شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 293شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...294شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 295شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...296شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 297شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...298شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...299شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...300شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 301شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 302شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 303شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...304شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...305شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!306شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 307شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 308شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...309شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 310شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 311شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 312شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 313شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...314شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 315شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 316شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 317شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...318شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 319شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 320شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...321شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 322شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...323شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 324شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...325شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 326شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 327شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 328شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 329شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...330شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 331شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 332شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 333شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 334شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 335شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 336شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 337شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 338شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...339شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 340شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...341شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 342شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 343شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 344شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 345شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 346شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...347شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...348شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 349شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 350شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...351شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...352شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...353شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 354شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 355شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 356شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...357شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...358شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...359شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 360شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 361شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 362شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 363شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 364شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...365شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 366شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...367شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...368شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...369شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...370شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...371شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...372شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...373شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...374شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 375شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 376شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...377شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 378شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 379شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...380شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...381شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...382شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...383شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 384شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...385شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...386شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 387شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 388شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 389شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...390شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 391شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 392شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...393شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...394شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 395شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...396شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 397شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...398شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...399شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 400شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 401شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 402شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...403شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...404شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...405شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...406شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 407شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 408شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...409شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...410شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 411شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...412شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 413شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...414شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟415شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...416شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...417شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...418شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 419شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...420شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 421شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 422شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 423شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...424شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 425شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 426شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 427شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...428شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 429شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...430شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...431شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...432شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 433شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...434شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...435شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...436شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 437شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...438شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 439شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...440شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...441شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 442شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 443شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 444شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 445شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 446شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ