کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زموج چین توانی ساده کردن گر جبین خود
    کشی چون آفتاب آفاق را زیر نگین خود
    توانی در کمند وحدت آری خویش را آسان
    پس زانوی عزلت گر نشینی در کمین خود
    کند آن کس که از شب زنده داری چشم دل روشن
    ید بیضا برون آرد چو شمع از آستین خود
    به چشم خواب اگر ریزی نمک از صبح بیداری
    توانی ساخت چون انجم فلک ها را زمین خود
    مکافات عمل پشت لبش را سبز خواهد کرد
    به آن زهری که از دشمنام دارد در نگین خود
    زآشوب پریشان خاطری ها جمع کن خود را
    که چون خرمن شوی سازی جهانی خوشه چین خود
    به شوق عشق بازی خویشتن را زنده می دارم
    کسی چون من نباشد در جهان جویا رهین خود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha