به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود

1660عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود
سبزهٔ پشت لبش موج نسیم گل بود
لفظ و معنی در لبش با یکدگر جوشیده اند
همچو رنگ و بوی گل کاندر حریم ل بود
می کند هر کس ز سیر باغ استشمام فیض
فیض عامی لازم طبع کریم گل بود
از وفاداری شعار دلبری را تازه کن
ورنه بودن بی وفا طور قدیم گل بود
از مصاحب می توان بر حال هر کس راه برد
با تو جویا همنشین بلبل ندیم گل بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...2شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 3شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...4شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...5شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...6شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 7شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...8شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 9شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...10شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...11شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 12شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...13شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...14شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 15شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...16شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...17شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 18شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...19شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 20شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...21شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...22شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 23شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...24شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 25شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 26شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...27شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 28شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...29شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...30شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 31شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 32شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...33شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 34شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 35شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 36شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 37شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...38شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...39شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 40شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 41شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...42شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 43شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 44شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...45شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...46شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 47شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...48شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 49شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 50شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 51شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 52شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...53شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...54شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...55شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...56شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 57شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 58شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 59شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...60شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 61شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...62شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 63شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...64شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...65شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 66شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 67شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 68شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...69شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 70شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 71شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...72شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 73شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...74شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 75شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...76شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 77شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 78شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...79شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 80شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...81شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 82شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...83شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...84شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...85شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 86شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 87شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...88شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 89شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 90شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...91شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...92شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...93شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...94شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 95شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...96شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...97شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...98شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...99شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 100شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 101شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...102شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 103شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...104شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...105شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 106شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 107شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 108شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...109شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 110شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 111شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 112شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...113شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 114شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 115شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 116شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 117شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 118شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 119شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...120شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...121شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 122شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 123شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 124شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 125شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 126شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...127شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...128شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 129شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 130شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 131شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 132شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...133شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 134شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...135شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 136شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 137شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 138شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 139شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 140شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 141شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 142شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 143شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 144شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 145شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 146شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...147شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...148شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...149شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 150شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 151شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...152شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 153شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 154شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...155شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 156شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 157شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...158شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...159شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 160شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 161شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 162شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...163شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...164شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...165شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...166شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 167شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 168شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...169شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...170شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...171شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 172شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...173شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...174شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 175شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...176شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...177شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 178شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...179شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...180شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 181شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 182شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 183شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 184شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...185شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...186شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 187شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 188شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...189شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...190شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 191شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 192شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...193شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...194شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...195شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...196شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 197شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 198شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 199شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...200شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 201شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 202شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 203شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 204شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 205شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 206شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 207شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 208شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...209شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...210شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...211شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 212شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...213شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 214شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...215شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 216شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...217شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...218شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...219شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...220شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 221شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 222شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 223شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 224شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...225شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 226شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...227شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...228شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...229شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 230شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...231شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 232شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 233شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...234شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...235شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 236شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 237شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 238شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 239شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 240شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...241شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 242شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...243شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...244شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...245شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 246شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 247شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...248شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 249شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 250شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 251شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...252شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...253شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 254شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 255شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 256شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 257شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...258شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...259شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 260شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 261شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 262شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...263شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 264شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...265شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...266شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 267شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 268شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 269شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...270شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 271شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...272شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 273شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...274شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...275شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...276شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 277شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 278شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 279شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...280شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...281شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!282شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 283شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 284شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...285شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 286شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 287شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 288شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 289شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...290شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 291شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 292شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 293شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...294شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 295شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 296شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...297شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 298شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...299شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 300شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...301شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 302شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 303شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 304شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 305شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...306شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 307شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 308شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 309شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 310شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 311شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 312شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 313شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 314شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...315شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 316شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...317شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 318شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 319شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 320شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 321شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 322شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...323شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...324شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 325شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 326شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...327شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...328شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...329شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 330شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 331شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 332شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...333شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...334شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...335شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 336شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 337شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 338شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 339شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 340شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...341شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 342شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...343شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...344شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...345شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...346شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...347شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...348شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...349شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...350شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 351شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 352شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...353شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 354شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 355شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...356شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...357شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...358شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...359شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 360شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...361شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...362شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 363شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 364شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 365شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...366شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 367شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 368شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...369شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...370شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 371شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...372شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 373شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...374شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...375شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 376شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 377شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 378شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...379شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...380شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...381شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...382شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 383شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 384شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...385شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...386شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 387شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...388شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 389شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...390شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟391شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...392شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...393شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...394شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 395شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...396شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 397شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 398شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 399شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...400شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 401شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 402شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 403شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...404شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 405شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...406شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...407شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...408شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 409شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...410شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...411شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...412شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 413شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...414شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 415شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...416شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...417شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 418شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 419شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 420شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 421شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 422شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ