به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پر بندد

1560عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به شوخی برق را راه تپش بر بال و پر بندد
به تمکین کوه را چون کوچک ابدالان کمر بندد
دل از ترک علایق کامیاب مدعا گردد
بلی این نخل چون برگش فرو ریزد ثمر بندد
فغان از موج خیز عشق کز دل تا سر مژگان
به طفل اشک صد جا ره ز خوناب جگر بندد
حلاوت تا به مغز استخوانش را فرو گیرد
کمر بر کام بخشی آنکه همچون نیشکر بندد
دلم از بسکه جویا سردمهری دیده از خوبان
سرشکم بر سر مژگان به آیین گهر بندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 2شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...3شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...4شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 5شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...6شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 7شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...8شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...9شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 10شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...11شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 12شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 13شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...14شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 15شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...16شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...17شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 18شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 19شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...20شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 21شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 22شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 23شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 24شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...25شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...26شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 27شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 28شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...29شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 30شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 31شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...32شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...33شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 34شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...35شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 36شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 37شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 38شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 39شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...40شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...41شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...42شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...43شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 44شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 45شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 46شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...47شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 48شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...49شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 50شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...51شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...52شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 53شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 54شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 55شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...56شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 57شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 58شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...59شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 60شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...61شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 62شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...63شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 64شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 65شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...66شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 67شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...68شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 69شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...70شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...71شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...72شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 73شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 74شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...75شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 76شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 77شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...78شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...79شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...80شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...81شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 82شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...83شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...84شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...85شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...86شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 87شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 88شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...89شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 90شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...91شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...92شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 93شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 94شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 95شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...96شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 97شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 98شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 99شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...100شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 101شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 102شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 103شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 104شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 105شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 106شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...107شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...108شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 109شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 110شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 111شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 112شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 113شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...114شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...115شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 116شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 117شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 118شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 119شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...120شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 121شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...122شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 123شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 124شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 125شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 126شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 127شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 128شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 129شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 130شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 131شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 132شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 133شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...134شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...135شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...136شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 137شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 138شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...139شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 140شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 141شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...142شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 143شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 144شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...145شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...146شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 147شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 148شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 149شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...150شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...151شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...152شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...153شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 154شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 155شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...156شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...157شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...158شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 159شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...160شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...161شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 162شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...163شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...164شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 165شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...166شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...167شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 168شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 169شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 170شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 171شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...172شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...173شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 174شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 175شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...176شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...177شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 178شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 179شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...180شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...181شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...182شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...183شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 184شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 185شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 186شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...187شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 188شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 189شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 190شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 191شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 192شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 193شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 194شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 195شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...196شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...197شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...198شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 199شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...200شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 201شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...202شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 203شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...204شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...205شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...206شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...207شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 208شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 209شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 210شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 211شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...212شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 213شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...214شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...215شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...216شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 217شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...218شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 219شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 220شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...221شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...222شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 223شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 224شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 225شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 226شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 227شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...228شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 229شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...230شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...231شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...232شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 233شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 234شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...235شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 236شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 237شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 238شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...239شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...240شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 241شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 242شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 243شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 244شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...245شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...246شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 247شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 248شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 249شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...250شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 251شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...252شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...253شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 254شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 255شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 256شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...257شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 258شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...259شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 260شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...261شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...262شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...263شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 264شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 265شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 266شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...267شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...268شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!269شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 270شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 271شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...272شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 273شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 274شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 275شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 276شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...277شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 278شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 279شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 280شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...281شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 282شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 283شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...284شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 285شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...286شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 287شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...288شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 289شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 290شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 291شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 292شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...293شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 294شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 295شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 296شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 297شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 298شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 299شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 300شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 301شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...302شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 303شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...304شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 305شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 306شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 307شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 308شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 309شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...310شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...311شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 312شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 313شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...314شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...315شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...316شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 317شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 318شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 319شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...320شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...321شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...322شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 323شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 324شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 325شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 326شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 327شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...328شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 329شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...330شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...331شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...332شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...333شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...334شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...335شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...336شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...337شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 338شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 339شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...340شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 341شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 342شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...343شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...344شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...345شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...346شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 347شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...348شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...349شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 350شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 351شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 352شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...353شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 354شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 355شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...356شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...357شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 358شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...359شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 360شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...361شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...362شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 363شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 364شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 365شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...366شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...367شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...368شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...369شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 370شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 371شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...372شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...373شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 374شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...375شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 376شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...377شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟378شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...379شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...380شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...381شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 382شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...383شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 384شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 385شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 386شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...387شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 388شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 389شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 390شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...391شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 392شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...393شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...394شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...395شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 396شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...397شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...398شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...399شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 400شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...401شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 402شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...403شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...404شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 405شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 406شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 407شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 408شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 409شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ