کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده بود
    پیش رویش باده را آتش بجان افکنده بود
    بکر معنی کز زبانم برگ جلوه ساز
    از قماش لفظ بر رو پرنیان افکنده بود
    ماه را امشب فروغ حسن عالم سوز یار
    تشت رسوایی ز بام آسمان افکنده بود
    غنچه را بی اعتدالیهای باد صبحدم
    پرده از رخسارهٔ راز نهان افکنده بود
    دیدهٔ بد دور کامشب ناوک مژگان یار
    ابروش را شور در بحر کمان افکنده بود
    چشم بازیگوشش از بس نازپرورد حیاست
    خویش را دانسته در خواب گران افکنده بود
    هر که جویا بود در تعریف خود رطب اللسان
    در حقیقت خویشتن را بر زبان افکنده بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha