به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چکد

2070عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چکد
آب و رنگ گل نگر کز شاخ سنبل می چکد
سرو رنگین جلوه ام چون در خرام آید به ناز
خون خجلت از پر طاووس گل گل می چکد
در گلستانی که آب از جوی یکرنگی خورد
خون گل پیوسته از منقار بلبل می چکد
گشته ام در عشق او تریاکی تریاق صبر
بسکه زان تیغ مژه زهر تغافل می چکد
زینهار از همزبانی فیض کیفیت مجوی
کز لبش صاف تکلم بی تامل می چکد
حرص دارد تشنهٔ صد آرزو جویا مرا
ورنه آب گوهر از دست توکل می چکد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...2شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...3شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...4شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 5شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...6شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 7شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...8شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...9شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 10شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...11شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...12شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 13شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...14شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...15شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 16شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...17شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 18شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...19شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...20شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 21شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...22شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 23شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 24شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...25شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 26شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...27شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...28شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 29شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 30شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...31شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 32شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 33شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 34شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 35شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...36شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...37شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 38شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 39شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...40شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 41شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 42شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...43شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...44شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 45شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...46شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 47شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 48شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 49شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 50شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...51شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...52شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...53شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...54شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 55شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 56شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 57شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...58شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 59شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...60شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 61شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...62شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...63شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 64شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 65شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 66شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...67شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 68شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 69شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...70شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 71شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...72شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 73شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...74شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 75شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 76شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...77شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 78شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...79شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 80شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...81شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...82شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...83شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 84شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 85شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...86شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 87شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 88شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...89شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...90شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...91شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...92شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 93شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...94شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...95شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...96شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...97شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 98شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 99شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...100شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 101شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...102شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...103شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 104شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 105شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 106شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...107شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 108شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 109شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 110شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...111شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 112شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 113شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 114شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 115شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 116شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 117شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...118شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...119شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 120شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 121شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 122شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 123شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 124شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...125شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...126شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 127شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 128شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 129شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 130شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...131شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 132شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...133شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 134شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 135شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 136شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 137شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 138شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 139شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 140شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 141شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 142شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 143شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 144شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...145شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...146شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...147شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 148شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 149شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...150شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 151شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 152شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...153شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 154شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 155شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...156شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...157شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 158شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 159شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 160شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...161شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...162شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...163شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...164شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 165شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 166شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...167شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...168شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...169شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 170شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...171شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...172شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 173شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...174شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...175شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 176شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...177شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...178شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 179شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 180شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 181شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 182شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...183شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...184شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 185شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 186شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...187شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...188شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 189شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 190شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...191شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...192شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...193شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...194شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 195شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 196شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 197شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...198شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 199شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 200شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 201شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 202شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 203شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 204شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 205شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 206شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...207شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...208شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...209شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 210شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...211شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 212شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...213شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 214شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...215شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...216شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...217شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...218شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 219شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 220شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 221شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 222شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...223شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 224شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...225شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...226شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...227شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 228شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...229شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 230شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 231شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...232شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...233شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 234شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 235شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 236شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 237شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 238شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...239شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 240شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...241شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...242شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...243شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 244شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 245شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...246شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 247شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 248شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 249شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...250شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...251شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 252شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 253شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 254شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 255شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...256شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...257شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 258شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 259شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 260شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...261شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 262شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...263شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...264شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 265شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 266شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 267شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...268شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 269شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...270شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 271شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...272شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...273شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...274شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 275شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 276شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 277شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...278شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...279شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!280شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 281شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 282شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...283شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 284شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 285شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 286شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 287شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...288شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 289شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 290شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 291شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...292شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 293شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 294شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...295شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 296شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...297شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 298شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...299شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 300شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 301شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 302شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 303شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...304شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 305شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 306شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 307شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 308شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 309شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 310شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 311شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 312شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...313شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 314شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...315شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 316شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 317شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 318شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 319شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 320شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...321شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...322شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 323شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 324شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...325شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...326شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...327شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 328شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 329شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 330شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...331شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...332شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...333شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 334شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 335شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 336شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 337شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 338شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...339شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 340شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...341شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...342شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...343شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...344شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...345شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...346شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...347شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...348شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 349شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 350شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...351شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 352شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 353شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...354شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...355شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...356شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...357شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 358شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...359شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...360شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 361شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 362شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 363شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...364شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 365شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 366شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...367شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...368شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 369شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...370شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 371شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...372شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...373شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 374شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 375شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 376شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...377شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...378شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...379شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...380شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 381شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 382شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...383شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...384شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 385شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...386شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 387شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...388شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟389شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...390شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...391شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...392شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 393شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...394شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 395شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 396شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 397شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...398شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 399شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 400شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 401شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...402شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 403شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...404شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...405شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...406شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 407شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...408شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...409شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...410شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 411شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...412شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 413شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...414شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...415شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 416شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 417شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 418شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 419شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 420شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ