کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن دم که باده کلفتم از سینه می برد
    خورشید رشک بر دل بی کینه می برد
    در هر بنا که عرض صفا می دهد رخت
    هر خشت فیض یک حلب آیینه می برد
    دل را ز نرگسش سیهت یک نگه بس است
    پیمانه ای غبار غم از سینه می برد
    موج شراب مصقل آیینهٔ دل است
    کز سینه زنگ کلفت دیرینه می برد
    آیینه از مثال پری طلعتان نبرد
    ضعیفی که سینه از دل بی کینه می برد
    ترسم برد سرشک ز دل نقد صبر را
    طفل است و شوخ و راه به گنجینه می برد
    جویا کسی که عور شد از کسوت کمال
    خود را به زیر خرقهٔ پشمینه می برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha