به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده اند

1700عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده اند
دامن خود را از آن چون دام ماهی چیده اند
مولوی پر تکیه بر علمت مکن پرگاروار
آهنین پایان در این ره بیشتر لغزیده اند
قدر خود بنگر به میزان تمیز اهل طبع
مردم موزون سراسر مردم سنجیده اند
گوشه گیران فارغند از حلقهٔ اهل ریا
خویش را مانند محراب از میان دزدیده اند
غم به دل باشند اسباب تعلق برده را
همچو گل تا بوده اند آزادگان خندیده اند
پیش اهل دید جویا خودستایان را بس است
لاف فهمیدن دلیل آنکه نافهمیده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...2شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...3شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 4شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 5شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 6شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 7شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 8شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 9شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...10شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...11شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 12شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...13شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...14شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...15شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 16شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...17شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 18شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...19شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...20شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 21شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...22شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...23شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 24شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...25شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...26شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 27شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...28شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 29شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...30شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...31شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 32شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...33شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 34شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 35شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...36شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 37شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...38شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...39شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 40شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 41شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...42شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 43شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 44شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 45شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 46شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...47شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...48شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 49شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 50شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...51شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 52شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 53شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...54شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...55شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 56شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...57شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 58شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 59شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 60شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 61شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...62شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...63شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...64شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...65شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 66شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 67شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 68شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...69شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 70شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...71شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 72شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...73شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...74شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 75شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 76شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 77شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...78شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 79شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 80شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...81شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 82شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...83شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 84شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...85شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 86شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 87شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...88شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 89شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...90شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 91شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...92شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...93شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...94شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 95شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 96شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...97شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 98شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 99شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...100شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...101شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...102شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...103شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 104شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...105شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...106شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...107شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...108شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 109شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 110شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...111شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 112شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...113شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...114شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 115شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 116شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 117شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...118شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 119شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 120شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 121شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...122شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 123شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 124شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 125شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 126شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 127شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 128شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...129شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...130شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 131شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 132شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 133شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 134شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 135شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...136شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...137شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 138شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 139شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 140شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 141شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...142شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 143شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...144شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 145شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 146شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 147شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 148شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 149شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 150شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 151شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 152شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 153شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 154شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 155شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...156شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...157شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...158شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 159شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 160شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...161شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 162شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 163شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...164شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 165شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 166شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...167شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...168شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 169شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 170شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 171شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...172شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...173شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...174شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...175شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 176شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 177شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...178شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...179شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...180شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 181شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...182شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...183شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 184شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...185شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...186شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 187شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...188شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...189شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 190شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 191شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 192شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 193شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...194شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...195شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 196شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 197شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...198شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...199شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 200شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 201شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...202شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...203شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...204شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...205شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 206شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 207شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 208شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...209شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 210شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 211شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 212شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 213شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 214شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 215شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 216شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 217شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...218شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...219شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...220شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 221شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...222شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 223شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...224شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 225شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...226شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...227شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...228شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...229شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 230شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 231شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 232شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 233شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...234شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 235شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...236شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...237شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...238شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 239شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...240شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 241شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 242شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...243شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...244شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 245شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 246شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 247شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 248شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 249شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...250شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 251شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...252شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...253شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...254شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 255شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 256شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...257شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 258شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 259شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 260شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...261شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...262شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 263شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 264شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 265شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 266شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...267شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...268شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 269شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 270شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 271شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...272شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 273شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...274شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...275شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 276شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 277شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 278شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...279شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 280شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...281شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 282شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...283شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...284شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...285شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 286شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 287شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 288شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...289شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...290شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!291شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 292شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 293شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...294شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 295شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 296شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 297شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 298شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...299شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 300شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 301شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 302شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...303شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 304شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 305شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...306شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 307شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...308شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 309شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...310شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 311شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 312شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 313شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 314شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...315شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 316شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 317شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 318شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 319شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 320شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 321شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 322شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 323شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...324شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 325شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...326شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 327شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 328شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 329شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 330شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 331شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...332شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...333شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 334شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 335شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...336شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...337شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...338شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 339شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 340شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 341شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...342شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...343شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...344شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 345شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 346شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 347شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 348شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 349شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...350شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 351شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...352شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...353شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...354شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...355شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...356شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...357شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...358شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...359شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 360شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 361شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...362شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 363شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 364شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...365شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...366شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...367شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...368شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 369شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...370شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...371شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 372شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 373شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 374شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...375شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 376شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 377شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...378شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...379شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 380شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...381شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 382شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...383شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...384شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 385شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 386شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 387شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...388شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...389شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...390شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...391شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 392شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 393شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...394شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...395شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 396شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...397شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 398شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...399شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟400شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...401شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...402شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...403شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 404شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...405شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 406شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 407شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 408شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...409شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 410شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 411شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 412شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...413شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 414شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...415شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...416شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...417شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 418شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...419شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...420شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...421شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 422شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...423شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 424شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...425شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...426شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 427شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 428شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 429شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 430شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 431شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ