کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود
    بر کفم ساغر می آبلهٔ پرخون بود
    دیده دیدم که به خوناب جگر می غلتید
    خبر از حال دلم نیست ندانم چون بود
    معنیی نیست در این نشئه مگر با مجنون
    آنکه پنداشمتش بی خرد افلاطون بود
    شوخی رنگ تو می آمدم امشب بخیال
    دیده ام تا به سحر جام می گلگون بود
    چه کشیده است ز عالم به دماغی که نداشت
    آنکه از دایرهٔ باده کشان بیرون بود
    شأن هم چشمی جویا نبود مجنون را
    هر سرشکی که چکید از مژه ام مجنون بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha