جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود بر کفم ساغر می آبلهٔ پرخون بود دیده دیدم که به خوناب جگر می غلتید خبر از حال دلم نیست ندانم چون بود معنیی نیست در این نشئه مگر با مجنون آنکه پنداشمتش بی خرد افلاطون بود شوخی رنگ تو می آمدم امشب بخیال دیده ام تا به سحر جام می گلگون بود چه کشیده است ز عالم به دماغی که نداشت آنکه از دایرهٔ باده کشان بیرون بود شأن هم چشمی جویا نبود مجنون را هر سرشکی که چکید از مژه ام مجنون بود جویا تبریزی