به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد

1910عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اگر غبار ره یار می توانی شد
چو صبح مطلع انوار می توانی شد
به رنگ مردمک از ترک خویشتن بینی
چراغ خلوت دیدار می توانی شد
اگر غبار ره جستجو توانی گشت
عبیر پیرهن یار می توانی شد
به مهد کام نهنگ ار توانی آسودن
حریف عشق جگرخوار می توانی شد
به چشم دل نمک شور عشق اگر ریزی
ز خواب غفلت بیدار می توانی شد
چه غم، سکندر و قیصر نگشتی ار جویا
غلام حیدر کرار می توانی شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 2شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 3شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 4شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...5شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...6شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 7شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...8شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...9شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...10شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 11شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...12شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 13شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...14شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...15شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 16شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...17شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...18شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 19شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...20شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...21شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 22شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...23شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 24شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...25شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...26شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 27شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...28شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 29شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 30شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...31شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 32شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...33شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...34شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 35شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 36شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...37شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 38شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 39شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 40شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 41شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...42شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...43شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 44شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 45شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...46شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 47شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 48شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...49شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...50شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 51شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...52شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 53شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 54شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 55شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 56شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...57شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...58شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...59شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...60شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 61شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 62شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 63شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...64شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 65شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...66شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 67شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...68شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...69شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 70شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 71شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 72شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...73شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 74شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 75شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...76شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 77شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...78شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 79شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...80شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 81شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 82شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...83شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 84شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...85شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 86شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...87شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...88شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...89شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 90شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 91شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...92شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 93شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 94شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...95شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...96شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...97شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...98شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 99شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...100شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...101شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...102شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...103شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 104شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 105شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...106شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 107شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...108شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...109شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 110شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 111شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 112شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...113شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 114شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 115شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 116شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...117شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 118شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 119شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 120شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 121شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 122شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 123شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...124شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...125شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 126شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 127شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 128شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 129شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 130شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...131شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...132شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 133شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 134شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 135شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 136شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...137شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 138شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...139شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 140شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 141شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 142شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 143شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 144شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 145شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 146شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 147شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 148شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 149شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 150شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...151شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...152شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...153شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 154شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 155شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...156شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 157شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 158شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...159شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 160شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 161شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...162شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...163شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 164شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 165شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 166شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...167شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...168شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...169شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...170شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 171شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 172شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...173شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...174شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...175شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 176شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...177شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...178شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 179شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...180شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...181شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 182شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...183شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...184شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 185شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 186شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 187شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 188شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...189شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...190شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 191شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 192شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...193شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...194شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 195شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 196شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...197شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...198شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...199شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...200شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 201شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 202شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 203شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...204شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 205شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 206شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 207شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 208شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 209شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 210شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 211شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 212شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...213شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...214شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...215شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 216شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...217شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 218شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...219شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 220شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...221شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...222شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...223شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...224شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 225شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 226شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 227شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 228شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...229شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 230شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...231شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...232شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...233شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 234شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...235شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 236شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 237شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...238شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...239شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 240شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 241شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 242شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 243شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 244شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...245شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 246شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...247شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...248شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...249شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 250شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 251شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...252شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 253شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 254شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 255شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...256شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...257شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 258شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 259شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 260شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 261شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...262شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...263شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 264شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 265شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 266شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...267شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 268شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...269شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...270شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 271شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 272شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 273شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...274شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 275شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...276شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 277شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...278شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...279شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...280شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 281شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 282شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 283شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...284شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...285شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!286شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 287شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 288شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...289شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 290شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 291شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 292شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 293شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...294شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 295شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 296شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 297شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...298شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 299شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 300شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...301شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 302شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...303شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 304شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...305شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 306شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 307شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 308شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 309شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...310شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 311شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 312شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 313شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 314شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 315شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 316شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 317شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 318شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...319شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 320شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...321شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 322شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 323شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 324شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 325شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 326شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...327شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...328شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 329شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 330شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...331شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...332شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...333شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 334شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 335شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 336شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...337شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...338شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...339شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 340شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 341شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 342شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 343شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 344شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...345شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 346شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...347شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...348شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...349شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...350شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...351شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...352شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...353شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...354شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 355شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 356شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...357شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 358شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 359شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...360شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...361شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...362شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...363شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 364شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...365شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...366شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 367شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 368شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 369شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...370شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 371شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 372شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...373شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...374شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 375شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...376شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 377شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...378شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...379شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 380شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 381شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 382شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...383شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...384شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...385شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...386شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 387شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 388شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...389شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...390شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 391شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...392شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 393شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...394شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟395شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...396شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...397شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...398شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 399شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...400شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 401شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 402شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 403شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...404شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 405شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 406شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 407شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...408شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 409شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...410شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...411شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...412شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 413شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...414شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...415شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...416شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 417شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...418شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 419شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...420شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...421شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 422شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 423شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 424شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 425شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 426شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ