به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد

1790عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد
صدای قهقههٔ گل بلند خواهد شد
چنین که گشته نمک پاش خنده لعل لبت
علاج درد دل دردمند خواهد شد
عجب که مهر به معراج حسن او برسد
شراره ای چقدرها بلند خواهد شد
دلم عبث نه به آن زلف عنبرین آویخت
به بام عرش برین زین کمند خواهد شد
چنین که گرمی خوی تو دلنواز من است
به بال ناله ز خویش این سپند خواهد شد
چنین که بندهٔ شاه ولایتی جویا
امید هست که کارت ز بند خواهد شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 2شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 3شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...4شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...5شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 6شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...7شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 8شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...9شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...10شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 11شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 12شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 13شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 14شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 15شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 16شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...17شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...18شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 19شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...20شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...21شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...22شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 23شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...24شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 25شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...26شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...27شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 28شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...29شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...30شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 31شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...32شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...33شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 34شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...35شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 36شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...37شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...38شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 39شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...40شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 41شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 42شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...43شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 44شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...45شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...46شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 47شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 48شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...49شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 50شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 51شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 52شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 53شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...54شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...55شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 56شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 57شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...58شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 59شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 60شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...61شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...62شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 63شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...64شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 65شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 66شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 67شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 68شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...69شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...70شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...71شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...72شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 73شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 74شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 75شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...76شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 77شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...78شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 79شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...80شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...81شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 82شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 83شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 84شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...85شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 86شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 87شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...88شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 89شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...90شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 91شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...92شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 93شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 94شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...95شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 96شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...97شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 98شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...99شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...100شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...101شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 102شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 103شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...104شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 105شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 106شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...107شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...108شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...109شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...110شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 111شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...112شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...113شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...114شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...115شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 116شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 117شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...118شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 119شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...120شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...121شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 122شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 123شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 124شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...125شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 126شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 127شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 128شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...129شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 130شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 131شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 132شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 133شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 134شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 135شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...136شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...137شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 138شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 139شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 140شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 141شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 142شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...143شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...144شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 145شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 146شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 147شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 148شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...149شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 150شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...151شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 152شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 153شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 154شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 155شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 156شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 157شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 158شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 159شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 160شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 161شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 162شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...163شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...164شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...165شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 166شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 167شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...168شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 169شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 170شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...171شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 172شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 173شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...174شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...175شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 176شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 177شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 178شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...179شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...180شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...181شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...182شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 183شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 184شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...185شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...186شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...187شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 188شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...189شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...190شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 191شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...192شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...193شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 194شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...195شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...196شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 197شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 198شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 199شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 200شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...201شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...202شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 203شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 204شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...205شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...206شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 207شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 208شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...209شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...210شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...211شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...212شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 213شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 214شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 215شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...216شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 217شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 218شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 219شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 220شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 221شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 222شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 223شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 224شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...225شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...226شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...227شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 228شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...229شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 230شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...231شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 232شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...233شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...234شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...235شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...236شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 237شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 238شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 239شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 240شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...241شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 242شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...243شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...244شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...245شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 246شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...247شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 248شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 249شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...250شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...251شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 252شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 253شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 254شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 255شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 256شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...257شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 258شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...259شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...260شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...261شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 262شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 263شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...264شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 265شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 266شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 267شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...268شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...269شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 270شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 271شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 272شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 273شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...274شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...275شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 276شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 277شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 278شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...279شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 280شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...281شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...282شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 283شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 284شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 285شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...286شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 287شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...288شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 289شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...290شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...291شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...292شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 293شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 294شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 295شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...296شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...297شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!298شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 299شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 300شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...301شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 302شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 303شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 304شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 305شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...306شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 307شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 308شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 309شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...310شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 311شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 312شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...313شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 314شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...315شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 316شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...317شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 318شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 319شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 320شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 321شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...322شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 323شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 324شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 325شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 326شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 327شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 328شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 329شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 330شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...331شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 332شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...333شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 334شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 335شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 336شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 337شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 338شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...339شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...340شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 341شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 342شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...343شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...344شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...345شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 346شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 347شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 348شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...349شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...350شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...351شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 352شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 353شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 354شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 355شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 356شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...357شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 358شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...359شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...360شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...361شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...362شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...363شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...364شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...365شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...366شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 367شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 368شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...369شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 370شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 371شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...372شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...373شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...374شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...375شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 376شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...377شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...378شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 379شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 380شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 381شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...382شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 383شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 384شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...385شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...386شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 387شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...388شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 389شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...390شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...391شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 392شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 393شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 394شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...395شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...396شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...397شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...398شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 399شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 400شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...401شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...402شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 403شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...404شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 405شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...406شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟407شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...408شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...409شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...410شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 411شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...412شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 413شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 414شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 415شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...416شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 417شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 418شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 419شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...420شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 421شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...422شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...423شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...424شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 425شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...426شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...427شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...428شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 429شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...430شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 431شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...432شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...433شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 434شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 435شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 436شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 437شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 438شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ