به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد

1800عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

غنچه مانند این دهن باشد
چون دهان تو بی سخن باشد
پی بوحدت بریم از کثرت
خلوت ما در انجمن باشد
گل داغ تو بر زمین دلم
باغ باغ و چمن چمن باشد
سیر و دورم ز بس سبکروحی
بوی گل وار در وطن باشد
غنچه با ترزبانی سرشار
پیش نطق تو بی دهن باشد
قدر شکر شکست زو جویا
لب لعلش شکرشکن باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...2شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 3شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...4شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 5شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...6شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...7شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 8شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 9شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 10شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 11شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 12شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 13شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...14شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...15شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 16شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...17شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...18شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...19شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 20شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...21شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 22شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...23شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...24شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 25شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...26شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...27شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 28شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...29شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...30شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 31شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...32شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 33شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...34شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...35شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 36شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...37شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 38شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 39شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...40شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 41شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...42شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...43شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 44شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 45شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...46شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 47شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 48شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 49شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 50شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...51شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...52شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 53شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 54شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...55شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 56شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 57شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...58شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...59شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 60شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...61شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 62شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 63شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 64شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 65شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...66شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...67شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...68شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...69شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 70شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 71شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 72شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...73شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 74شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...75شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 76شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...77شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...78شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 79شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 80شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 81شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...82شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 83شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 84شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...85شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 86شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...87شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 88شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...89شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 90شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 91شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...92شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 93شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...94شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 95شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...96شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...97شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...98شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 99شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 100شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...101شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 102شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 103شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...104شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...105شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...106شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...107شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 108شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...109شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...110شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...111شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...112شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 113شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 114شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...115شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 116شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...117شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...118شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 119شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 120شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 121شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...122شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 123شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 124شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 125شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...126شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 127شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 128شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 129شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 130شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 131شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 132شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...133شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...134شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 135شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 136شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 137شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 138شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 139شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...140شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...141شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 142شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 143شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 144شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 145شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...146شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 147شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...148شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 149شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 150شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 151شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 152شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 153شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 154شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 155شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 156شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 157شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 158شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 159شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...160شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...161شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...162شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 163شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 164شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...165شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 166شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 167شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...168شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 169شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 170شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...171شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...172شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 173شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 174شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 175شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...176شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...177شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...178شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...179شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 180شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 181شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...182شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...183شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...184شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 185شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...186شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...187شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 188شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...189شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...190شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 191شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...192شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...193شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 194شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 195شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 196شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 197شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...198شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...199شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 200شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 201شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...202شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...203شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 204شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 205شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...206شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...207شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...208شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...209شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 210شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 211شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 212شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...213شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 214شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 215شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 216شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 217شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 218شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 219شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 220شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 221شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...222شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...223شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...224شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 225شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...226شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 227شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...228شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 229شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...230شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...231شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...232شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...233شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 234شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 235شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 236شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 237شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...238شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 239شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...240شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...241شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...242شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 243شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...244شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 245شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 246شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...247شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...248شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 249شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 250شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 251شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 252شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 253شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...254شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 255شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...256شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...257شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...258شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 259شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 260شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...261شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 262شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 263شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 264شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...265شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...266شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 267شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 268شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 269شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 270شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...271شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...272شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 273شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 274شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 275شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...276شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 277شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...278شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...279شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 280شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 281شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 282شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...283شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 284شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...285شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 286شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...287شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...288شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...289شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 290شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 291شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 292شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...293شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...294شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!295شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 296شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 297شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...298شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 299شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 300شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 301شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 302شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...303شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 304شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 305شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 306شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...307شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 308شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 309شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...310شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 311شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...312شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 313شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...314شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 315شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 316شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 317شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 318شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...319شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 320شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 321شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 322شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 323شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 324شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 325شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 326شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 327شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...328شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 329شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...330شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 331شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 332شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 333شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 334شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 335شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...336شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...337شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 338شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 339شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...340شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...341شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...342شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 343شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 344شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 345شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...346شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...347شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...348شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 349شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 350شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 351شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 352شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 353شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...354شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 355شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...356شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...357شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...358شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...359شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...360شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...361شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...362شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...363شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 364شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 365شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...366شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 367شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 368شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...369شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...370شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...371شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...372شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 373شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...374شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...375شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 376شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 377شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 378شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...379شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 380شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 381شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...382شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...383شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 384شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...385شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 386شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...387شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...388شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 389شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 390شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 391شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...392شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...393شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...394شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...395شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 396شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 397شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...398شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...399شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 400شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...401شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 402شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...403شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟404شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...405شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...406شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...407شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 408شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...409شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 410شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 411شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 412شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...413شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 414شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 415شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 416شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...417شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 418شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...419شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...420شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...421شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 422شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...423شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...424شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...425شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 426شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...427شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 428شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...429شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...430شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 431شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 432شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 433شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 434شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 435شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ