کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بحر را چشم تر ما از نظر می افکند
    کوه را بار غم از کمر می افکند
    گر زبانم ریزه خوان شکوه شد از جا مرو
    شعلهٔ عشقست گاهی هم شرر می افکند
    وادی خونخوار عشق است اینکه در گام نخست
    ناخن از سر پنجهٔ شیران نر می افکند
    در دلم کز صاف یکرنگیست تخمیر گلش
    هر نفس نیرنگ او رنگ دگر می افکند
    ماه نو امروز اگر با ابروش در همسری است
    هفتهٔ دیگر تماشا کن سپر می افکند
    شوخی حسن ترا نازم که از موج صفا
    خار در پیراهن آب گهر می افکند
    هر که نگزیند کنار از دور پر آشوب جام
    خویش را جویا به گرداب خطر می افکند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha