کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عجزم از عشق محال است عنان تاب شود
    حسن این بادیه سد ره سیلاب شود
    هر که لبریز هوای تو بود همچو حباب
    پیرهن بر تنش از آتش دل آب شود
    بسکه سرگشتگی از صورت حالم پیداست
    روبرویم چو شود آینه گرداب شود
    گر چنین روی تو دل را به طپش اندازد
    جوهر آینه ها محشر سیماب شود
    پیش او گریهٔ ما را چه اثر کز شبنم
    گل خورشید محال است که سیراب شود
    دشمن سخت دل، از لطف، ملایم گردد
    روی گرم است کزو آهن و سنگ آب شود
    دور از آن چاه زنخدان شب هجرش جویا
    عضو عضوم همه در گریه چو دولاب شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha