کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود
    قطره دریا می شود چون واصل دریا شود
    قفل بر مخزن نشان مایه داریهای اوست
    راز عشق از بستن لب بیشتر رسوا شود
    قامت و رفتار او را دید چون سرو چمن
    شد خرامان تا بلا گردان آن بالا شود
    بسکه دزدیم نگاه شرم ازرخسار یار
    چشم دارم دیدهٔ داغ دلم بینا شود
    نکته پیرا باش با من بهر پاس عزتم
    گر ببندی لب زبان مردمان گویا شود
    همچو مجنون می تواند داد رسوایی دهد
    پردهٔ ناموس هر کس دامن صحرا شود
    ناامیدی در غمش سرمایهٔ دیوانگی است
    سوخت چون در پردهٔ دل آرزو سودا شود
    چون هوای صبحگاهی فیض می بارد ازو
    ابر عالمگیر آهم گر فلک پیما شود
    خویش را آویخت شاخ گل به دامان نسیم
    تا به آسانی بلاگردان آن بالا شود
    من غلام آنکه جویا بیند اسرار دو کون
    دیده ای کز سرمهٔ خاک درش بینا شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha