تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد
هر قطرهٔ خون در تن زارم چمنی شد
ای جان جهان کشتهٔ الماس ستم را
هر رگ به تن از درد تو تار کفنی شد
عنوان:شوخی ات چون شیوهٔ عاشقکشی بنیاد کرد
شوخی ات چون شیوهٔ عاشقکشی بنیاد کرد
فتنه را چشم تو سرخیل صف بیداد کرد
می کنم جا در دل سنگین به زور عاجزی
بازوی ضعفم تواند کار صد فرهاد کرد