نه همین عشق سر و تن دل و جان را هم خورد
لخت لخت جگر شیردلان را هم خورد
آن ستمکار که پرمایهٔ بخل است دلش
نه همین نان ستم غصهٔ آن را هم خورد
مار زلفش را نمی دانم چه افسون می کند
مشک را در نافهٔ آهوی چین خون می کند
بسکه با خاک گلستان است استعداد فیض
سرو را یک مصرع برجسته موزون می کند