به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور فزود

2050عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور فزود
کی ز گوهر بر بهای رشتهٔ گوهر فزود
آه از غفلت که بر زنجیر طول آرزو
قامت خم گشتهٔ ما حلقهٔ دیگر فزود
رونق دیگر گرفت از عجز من بازار ناز
پیچ و تابم تیغ بیداد ترا جوهر فزود
اشک بر مژگان خونین جلوهٔ دیگر کند
رشتهٔ رنگین ما بر قدر این گوهر فزود
سایهٔ خط بر گل رویش قیامت کرده است
زلف بر هم خورده اش بر شور این محشر فزود
همچنان جویا که از زیور فزاید زیب حسن
حسن بالا دست او بر زینت زیور فزود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...2شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...3شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...4شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...5شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 6شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 7شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 8شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...9شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 10شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 11شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...12شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...13شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...14شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...15شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 16شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...17شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 18شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 19شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 20شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...21شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 22شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 23شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 24شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 25شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 26شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 27شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 28شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...29شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...30شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...31شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...32شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 33شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 34شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 35شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 36شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...37شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...38شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 39شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...40شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 41شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...42شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...43شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 44شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 45شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 46شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 47شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 48شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 49شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...50شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...51شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 52شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...53شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...54شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...55شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 56شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...57شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 58شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...59شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...60شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 61شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...62شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...63شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 64شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...65شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...66شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 67شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...68شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 69شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...70شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...71شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 72شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...73شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 74شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 75شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...76شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 77شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...78شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...79شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 80شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 81شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...82شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 83شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 84شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 85شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 86شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...87شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...88شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 89شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 90شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...91شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 92شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 93شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...94شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...95شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 96شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...97شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 98شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 99شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 100شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 101شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...102شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...103شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...104شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...105شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 106شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 107شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 108شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...109شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 110شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...111شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 112شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...113شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...114شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 115شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 116شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 117شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...118شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 119شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 120شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...121شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 122شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...123شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 124شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...125شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 126شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 127شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...128شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 129شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...130شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 131شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...132شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...133شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...134شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 135شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 136شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...137شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 138شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 139شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...140شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...141شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...142شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...143شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 144شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...145شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...146شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...147شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...148شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 149شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 150شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...151شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 152شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...153شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...154شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 155شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 156شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 157شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...158شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 159شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 160شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 161شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...162شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 163شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 164شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 165شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 166شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 167شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 168شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...169شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...170شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 171شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 172شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 173شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 174شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 175شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...176شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...177شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 178شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 179شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 180شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 181شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...182شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 183شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...184شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 185شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 186شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 187شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 188شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 189شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 190شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 191شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 192شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 193شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 194شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 195شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...196شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...197شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...198شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 199شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 200شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...201شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 202شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 203شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...204شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 205شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 206شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...207شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...208شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 209شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 210شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 211شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...212شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...213شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...214شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...215شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 216شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 217شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...218شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...219شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...220شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 221شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...222شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...223شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 224شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...225شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...226شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 227شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...228شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...229شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 230شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 231شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 232شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 233شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...234شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...235شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 236شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 237شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...238شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...239شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 240شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 241شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...242شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...243شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...244شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...245شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 246شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 247شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 248شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...249شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 250شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 251شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 252شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 253شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 254شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 255شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 256شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 257شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...258شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...259شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...260شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 261شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...262شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 263شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...264شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 265شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...266شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...267شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...268شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...269شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 270شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 271شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 272شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 273شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...274شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 275شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...276شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...277شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...278شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 279شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...280شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 281شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 282شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...283شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...284شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 285شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 286شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 287شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 288شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 289شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...290شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 291شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...292شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...293شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...294شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 295شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 296شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...297شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 298شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 299شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 300شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...301شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...302شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 303شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 304شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 305شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 306شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...307شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...308شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 309شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 310شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 311شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...312شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 313شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...314شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...315شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 316شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 317شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 318شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...319شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 320شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...321شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 322شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...323شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...324شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...325شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 326شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 327شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 328شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...329شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...330شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!331شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 332شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 333شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...334شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 335شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 336شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 337شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 338شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...339شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 340شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 341شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 342شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...343شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 344شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 345شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...346شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 347شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...348شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 349شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...350شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 351شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 352شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 353شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 354شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...355شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 356شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 357شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 358شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 359شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 360شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 361شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 362شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 363شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...364شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 365شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...366شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 367شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 368شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 369شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 370شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 371شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...372شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...373شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 374شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 375شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...376شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...377شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...378شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 379شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 380شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 381شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...382شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...383شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...384شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 385شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 386شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 387شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 388شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 389شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...390شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 391شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...392شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...393شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...394شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...395شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...396شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...397شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...398شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...399شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 400شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 401شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...402شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 403شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 404شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...405شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...406شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...407شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...408شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 409شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...410شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...411شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 412شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 413شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 414شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...415شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 416شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 417شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...418شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...419شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 420شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...421شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 422شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...423شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...424شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 425شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 426شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 427شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...428شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...429شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...430شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...431شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 432شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 433شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...434شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...435شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 436شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...437شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 438شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...439شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟440شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...441شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...442شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...443شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 444شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...445شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 446شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 447شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 448شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...449شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 450شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 451شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 452شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...453شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 454شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...455شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...456شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...457شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 458شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...459شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...460شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...461شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 462شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...463شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 464شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...465شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...466شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 467شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 468شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 469شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 470شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 471شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ