به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می سازد

2030عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هوای او فلاطون را زخود بیگانه می سازد
نگه را نوبهار جلوه اش دیوانه می سازد
من آن مجنون عنقا جلوه ام کز غایت وحشت
برون از تنگنای آب و گل کاشانه می سازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...2شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...3شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 4شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...5شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...6شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 7شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...8شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...9شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...10شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...11شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 12شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...13شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...14شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...15شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...16شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 17شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 18شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 19شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...20شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 21شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 22شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...23شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...24شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...25شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...26شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 27شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...28شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 29شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 30شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 31شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...32شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 33شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 34شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 35شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 36شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 37شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 38شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 39شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...40شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...41شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...42شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...43شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 44شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 45شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 46شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 47شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...48شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...49شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 50شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...51شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 52شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...53شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...54شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 55شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 56شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 57شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 58شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 59شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 60شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...61شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...62شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 63شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...64شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...65شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...66شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 67شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...68شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 69شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...70شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...71شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 72شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...73شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...74شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 75شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...76شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...77شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 78شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...79شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 80شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...81شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...82شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 83شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...84شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 85شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 86شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...87شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 88شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...89شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...90شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 91شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 92شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...93شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 94شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 95شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 96شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 97شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...98شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...99شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 100شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 101شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...102شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 103شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 104شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...105شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...106شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 107شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...108شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 109شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 110شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 111شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 112شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...113شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...114شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...115شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...116شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 117شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 118شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 119شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...120شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 121شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...122شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 123شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...124شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...125شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 126شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 127شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 128شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...129شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 130شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 131شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...132شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 133شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...134شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 135شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...136شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 137شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 138شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...139شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 140شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...141شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 142شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...143شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...144شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...145شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 146شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 147شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...148شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 149شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 150شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...151شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...152شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...153شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...154شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 155شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...156شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...157شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...158شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...159شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 160شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 161شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...162شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 163شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...164شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...165شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 166شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 167شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 168شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...169شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 170شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 171شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 172شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...173شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 174شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 175شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 176شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 177شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 178شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 179شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...180شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...181شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 182شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 183شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 184شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 185شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 186شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...187شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...188شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 189شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 190شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 191شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 192شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...193شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 194شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...195شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 196شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 197شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 198شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 199شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 200شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 201شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 202شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 203شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 204شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 205شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 206شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...207شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...208شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...209شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 210شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 211شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...212شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 213شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 214شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...215شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 216شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 217شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...218شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...219شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 220شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 221شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 222شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...223شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...224شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...225شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...226شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 227شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 228شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...229شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...230شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...231شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 232شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...233شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...234شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 235شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...236شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...237شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 238شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...239شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...240شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 241شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 242شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 243شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 244شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...245شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...246شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 247شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 248شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...249شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...250شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 251شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 252شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...253شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...254شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...255شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...256شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 257شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 258شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 259شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...260شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 261شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 262شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 263شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 264شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 265شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 266شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 267شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 268شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...269شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...270شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...271شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 272شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...273شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 274شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...275شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 276شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...277شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...278شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...279شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...280شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 281شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 282شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 283شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 284شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...285شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 286شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...287شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...288شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...289شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 290شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...291شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 292شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 293شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...294شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...295شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 296شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 297شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 298شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 299شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 300شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...301شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 302شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...303شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...304شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...305شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 306شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 307شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...308شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 309شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 310شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 311شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...312شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...313شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 314شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 315شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 316شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 317شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...318شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...319شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 320شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 321شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 322شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...323شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 324شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...325شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...326شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 327شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 328شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 329شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...330شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 331شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...332شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 333شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...334شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...335شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...336شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 337شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 338شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 339شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...340شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...341شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!342شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 343شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 344شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...345شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 346شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 347شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 348شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 349شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...350شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 351شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 352شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 353شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...354شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 355شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 356شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...357شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 358شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...359شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 360شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...361شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 362شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 363شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 364شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 365شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...366شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 367شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 368شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 369شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 370شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 371شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 372شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 373شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 374شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...375شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 376شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...377شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 378شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 379شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 380شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 381شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 382شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...383شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...384شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 385شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 386شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...387شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...388شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...389شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 390شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 391شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 392شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...393شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...394شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...395شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 396شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 397شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 398شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 399شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 400شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...401شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 402شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...403شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...404شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...405شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...406شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...407شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...408شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...409شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...410شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 411شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 412شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...413شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 414شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 415شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...416شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...417شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...418شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...419شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 420شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...421شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...422شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 423شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 424شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 425شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...426شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 427شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 428شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...429شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...430شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 431شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...432شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 433شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...434شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...435شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 436شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 437شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 438شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...439شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...440شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...441شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...442شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 443شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 444شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...445شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...446شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 447شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...448شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 449شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...450شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟451شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...452شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...453شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...454شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 455شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...456شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 457شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 458شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 459شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...460شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 461شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 462شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 463شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...464شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 465شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...466شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...467شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...468شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 469شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...470شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...471شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...472شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 473شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...474شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 475شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...476شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...477شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 478شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 479شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 480شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 481شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 482شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ